The Quarterly Journal of Studies of Qur'anic Sciences Vol. 1 No. 2 Winter, 2019Issue 2 Received: 11/01/2020 Accepted: 21/01/2020

The Analysis and Critique Ayatollah Ma'arefat's viewpoint on the Qur'anic Revelation Fatrat

Abdolmajid Taleb Tash1 Isa Isazadeh2

Abstract The Qur'anic Revelation Fatrat (Fatrat or interregnum) means the interruption of the legislating revelation by Gabriel to the Prophet of Islam, which has been considered by Muslim scholars as one of the topics of the Qur'anic and interpretive sciences. There are two views amongst the Quranic scholars on this subject. Some believe in a three-year fatrat, and some believe in a few-day interruption of the Qur'an's revelation. Ayatollah Ma'arefat is one of the scholars who believes in the three-year revelation Fatrat. This was the motivation of the present study to investigate the viewpoint of Ayatollah Ma'arefat in this scope through a descriptive- analytic method. The present study shows that Ayatollah Ma'arefat's view is based on the narration of Ahmad ibn Hanbal from Sha'abi and the narrations related to the three years of secret invitation. The Sha'abi's narration was proved weak and invalid, thus Ayatollah Ma'arefat's viewpoint was not approved. It was also clear that the Ayatollah had considered the two issues of Revelation Fatrat and the Secret Invitation as the same thing that there was no historical, narrative or Qur'anic documents to accept this viewpoint. The view of the few-day interruption of revelation that has been said to be between three and forty days has been found to be acceptable and consistent with the historical and narrative documents, especially with the ' narrations.

Keywords: Gabriel Descending, the Prophet of Islam, revelation fatrat, narrations, Ayatollah Ma'arefat.

1. Associate professor at Azad University of Karaj. 2. Assistant professor at Islamic Sciences and Culture Academy, Research Center for Qur'anic Culture and Sciences, Islamic Propagation Office of Qom Seminary. [email protected]. فصلدامه علمی تخصصی -

تال اول، شماره دوم، زمساان 3132 )صفحات: 31 - 21(

تحلیل و نقد دیدگاه آیتال له معرفت از فترت وحی قرآن

عبدالمجید طالبتاش* عیسی عیسیزاده**

چکیده فتر ت وحی قرآن به معنای انقطا وحی تشریع ی عبرئیدر بده پیدامبر اسدلام اسدت کده بهعنوان یگی از مباحث علوم قرآنی و تفسیری مورد توعه عالمان مسلمان قرار ترفته است. درباره این موضو ، دو دیدتاه در میان علمای علوم قرآنی وعود دارد. تروهدی بده فتدرت سهساله و تروهی به انقطا چندروزه وحی قرآن معتقدندد. آیتالل ده معرفدت عدزو عالمدان دسته نخست است که به فترت سهساله وحی معتقد است. این مسئله انگیدزه تحقیدق حاضدر شد تا به روش توصیفی د تحلیلی به بررسی دیدتاه آیتالل ه معرفت در ایدن زمینده بپدردازد. پژوهش پیش رو نشان میدهد دیدتاه آیتالل ه معرفت بر پایه نقر روایت احمد بنحنبر از شعبی و نیز روایات مربوط به سه سال دعوت پنهانی استوار استل از طرفدی روایدت شدعبی ضعیف و غیرمستند استل درنتیجه دیدتاه آیتالل ه معرفت تأیید نمیشود. همهنین روشدن شده است آیتالل ه معرفت میان دو مسئله فترت وحی و دعوت پنهانی همسانانگاری کرده است که مستندات تاریخی، روایی و قرآنی برای پایرش این قول وعود نددارد. در مقابدر، قول به انقطا چندروزه وحی که بین سه تا چهر روز تفته شده است، با مستندات تاریخی و روایی بهخصوص با روایات ائمه سازتار و قابر قبول است. کلیدواژهها نزول عبرئیر، پیامبر اسلام، فترت وحی، روایات، آیتالل ه معرفت.

تاریخ دریافت: 21/15/1803 تاریخ پایرش: 1803/11/51 * دانشیار دانشگاه آزاد کر )نویسنده مسئول(، کر د ایران. [email protected] ** استادیار پژوهشگده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم د ایران. [email protected] تحلیل و نقد دیدگاه آیتال له معرفت از فترت وحی قرآن 15

1. بیان مسئله

تزارشهای تاریخی حاکی از این است که آیات قرآن کریم بهصورت تدریجی بدر پیدامبر اسلام نازل شد. مورخان در تزارش فرایندد ندزول قدرآن کدریم، از مقطعدی سدخن بده میدان آوردهاند که نزول قرآن و وحی بر پیامبر، بهطورموق ت قطع میشود و پس از مدتی دوبداره ادامه مییابدل البته در متون دینی، عنوان فترت در دو معنای دیگر نیز بهکار رفته است که از موضو این مقاله خار است: یگی فترت رسر که فاصلۀ زمانی میدان دو پیدامبر اسدت و از َ ٍ )مائهد:: 33( آیه »یا أ ْه َر الْگتاب قَ ْد عا َ ک ْم َر ُسولُنا یبَی ُن لَگ ْم َعلی فَتْ َرة م َن ال ُ ر ُسر...« برداشدت میشود )نک: مصباح یزدی، بیتا: ص044( و دیگری فترت ائ مه که منظور عدم ظهدور امدام در میان مردم است )نک: مازندرانی، بیتا، ج2: ص621(. این پژوهش بر آن است تا معنای فترت را در نگاه آیتالل ه معرفت بررسی کند. دیدتاههای اندیشمندان مسلمان دربداره فتدرت وحدی قرآن به دو قول رایج تقسیم میشود: 1. فترت سهساله: تروهی از دوره فترت سهساله وحی سخن به میدان آوردهاندد. از نظدر این تروه از روزهای آغازین بعثت، برای مدت سه سال، ارتباط عبرئیر با پیامبر قطع شدد و دوباره فرایند نزول تداوم یافت. 2. انقطا چند روز: تروه دوم به دوره انقطا چند روز وحی معتقدند و بدر ایدن باورندد که عبرئیر چند روز بر پیامبر نازل نشد و سپس فرایند نزول وحی تداوم یافت. آیتالل ه معرفت )م 1838( عزو دسته اول از عالمدان علدوم قرآندی اسدت کده بده فتدرت سهساله وحی معتقداند. ایشان برای دیدتاه خود مستنداتی ارائه کرده که در ادامه، دیددتاه ایشان به روش توصیفی د تحلیلی بررسی و نقد میشود.

2. معنای فترت

فترت و فتور، به معندای آرامدش پدس از شددت و سدختی )ابنم،ظهور، 3030ق، ج1: ص01( و سددگون بعددد از شدددت اسددت )فراهنههدی، 3034ق، ج1: ص331؛ ابنفههار ، 3031ق: ص110(ل َ ازاینرو راغ میتوید: آنجا که خداوند میفرماید »یا أ ْه َر الْگتاب قَ ْد عا َ ک ْم َر ُسولُنا یبَی ُن ٍ لَگ ْم َعلی فَتْ َرة م َن ال ُ ر ُسر ...ل اى اهر کتاب، همانا فرسدتاده مدا ندزد شدما آمدد کده در دوران [ ] انقطا و بریدهشدن سلسله رسولان میان عیسی و مح مد معارف دینی را براى شما بیان

11 سال اول، شماره دوم، زمستان 8931

میکند ...« )مائد:: 33( منظور از فطرت در اینجا دوره بعد از حمرت عیسدی تدا زمدان بعثدت پیامبر اکرم است که ارسال رسول قطع شده بدود )راغه افهانانی، 3036ق: ص266(ل چراکده فترت رسر، یعنی فاصله میان دو پیامبر و انقطا بین پیدامبران )جهوهری، 3121، ج6: ص333(ل به این دلیر که اصر در معنای فترت، انقطا از آن چیزی اسدت کده در عمدر برقدرار بدوده است و فترت وحی به معنای بهتأخیرافتادن چندمدتی است که هدف از آن، ایدن اسدت کده از ین سو بیم و ترس پیدامبر از بدین بدرود و از سدوی دیگدر در ایشدان اشدتیاق بده اعداده و بازتشددت عبرئیددر حاصددر شددود )ابنحجههر، 3133ق، ج3: ص63(ل بنددابراین معناهددای سسددتی، سگون، ضعف، انقطا و فاصلهافتادن در مفهوم فترت نهفته است و به دلیدر همدین سداحت معنایی است که در اصطلاح علمای علوم قرآنی، به فاصلهافتاد ن غیرمتعارف میان نزول قبلی و بعدی عبرئیر بر پیامبر اکرم و انقطا موقت نزول قرآن، فترت وحی تفته میشود.

3. دیدگاه آیتال ل ه معرفت درباره فترت سهساله این قول در میان عالمان علوم قرآنی شهرت یافتده کده دوره فتدرت وحدی، سده سدال اسدت. قدیمیترین متنی که در این زمینه در دست داریم به شعبی )م158ق( نسبت داده شده است. از قول امام احمد بن حنبر )م241ق( از طریق داود بن ابیهند از شعبی روایدت شدده اسدت که تفت: فرمان نبوت در چهرسالگی بر حمرت رسول نازل شد. پس سه سال اسرافیر بدر آن حمرت تماشته شده بود و کلمه و اشیا را بده وی تعلدیم میکدردل ولدی در ایدن مددت، وحدی قرآنی بر او نازل نشد. چون سه سال تاشت، خداوند عبرئیدر را قدرین نبدوت آن حمدرت ساختل پس قرآن در بیست سال بر او نازل تشت )همان( این تفتار شعبی، دو مسئله ملازمدت سهساله اسرافیر با پیامبر و سه سال فترت وحی را در تاریخ علوم قرآنی وارد کرده است. آیتالل ه معرفت قول شعبی و برخی روایات همسو با این قول را بهعنوان مستندی قطعدی در مسئله نزول قرآن میپایرد و دیدتاه خود درباره فترت وحدی را بدر پایده همدین روایدت استوار میکند. این دیدتاه در سه زمینه قابر بررسی و نقد است:

1-3. فترت سهساله

آیتالل ه معرفت هنگام بحث درباره آغاز نزول وحی، عنوانی با نام »فترة ثلداث سدنوات« تحلیل و نقد دیدگاه آیتال له معرفت از فترت وحی قرآن 11

میتشاید که نشان میدهد این امر را مسئلهای قطعی و واقعشده، پایرفتده اسدت. ایشدان در تبیین مسئله، در ین رویگرد تداخرانگارانده و تویدا همزمانانگارانده میدان فتدرت وحدی و دعوت پنهانی، هر دو مسئله را یگسانانگاری کرده و تأکید کرده است قدرآن پدس از یدن فترت سهساله نازل شد که پیامبر در این مدت امر بعثت را پنهان میکرد و مخفیانه بده اسدلام دعوت مینمود )معرفت، 3032ق، ج3: ص334(. ایشان در آغاز بحث مینویسد: باید بپدایریم که براساس روایت اهر بیت و دیگر اقوال، بعثت پیامبر در ماه رع واقدع شدده اسدتل امدا قددرآن بددهعنوان کتدداب آسددمانی و دسددتور الهددی پددس از فتددرت سهسدداله نددازل شددد. پیامبر در خلال این سه سال امر نبدوت را از مدردم پنهدان میکدرد و در نهدان بده سدوی خددا دعوت میکرد. ایشان قول خود را به روایت علی بن ابراهیم قمی مستند میکند که تفته است: هنگامی

که سه سال از شرو بعثت تاشت، خداوندد ایدن آیده را ندازل کدرد: »فَا ْصد َد ْ بمدا تُد ْؤ َم ُر َو َأ ْع ر ْض َع ن الْ ُم ْش رکینل پس آنهه را که بدان امر میشوى آشدگارا بیدان کدن و از مشدرکان روى برتاب« )حجر: 30(. ایشان همهنین قول خدود را بده نقرهدایی از یعقدوبی و محمدد بدن اسحاق مستند میکند که از سده سدال دعدوت پنهدانی و ندزول آیده 04 سدوره حجدر سدخن تفتهاند. ایشان در ادامه، این روایت را از امام صادق نقر میکند که طوسی و مجلسدی آن را آوردهاند که امام میفرماید: رسول الل ه پس از شرو وحی به مدت سه سدال در مگده بهصورت پنهانی دعوت میکرد و امر خدود را از تدرس پنهدان میداشدت تدا اینگده آیده 04 سوره حجر نازل شد و پیامبر دعوتش را آشگار کرد. ایشدان چندد روایدت دیگدر را نیدز در تأیید دیدتاه خدویش مدیآورد )معرفهت، 3032ق، ج3: ص333( و بدرای تأییدد قدول خدود بده نقرهای رسیده درباره شرو نزول قرآن بر پیامبر در سن 48سدالگی اسدتناد میکندد کده در مستدرک حاکم آمده است )همان: ص336(ل همهنین قولهایی میآورد که فاصله شرو تدا پایان نزول را بیست سال تفتهاند )همان(. ملاحظه میشود که آیتالل ده معرفدت بدا اسدتناد بده برخی روایات و نقرهای مورخان و عالمان مسلمان قائر به سه سال فترت وحی قرآن است.

1-1-3. تحلیل این دیدگاه

آیتالل ه معرفت از ین سو سه سال فترت وحی را که از قول شدعبی رسدیده، حمدر بدر

11 سال اول، شماره دوم، زمستان 8931

صحت میکند و از سوی دیگر روایاتی را از ائمه شاهد میآورد که از سه سال دعوت پنهانی سخن تفتهاند. ازآنجاکه ایشان اندیشههای قرآنی خود را بر پایده اسدتدلال منطقدی و تزارههای عقلانی بنا میکند، طبیعی است اتر معتقد به این باشد که ابتدا سه سدال فتدرت و به دنبال آن سه سال دعوت پنهانی رخ داده است، با تدزارش قطعدی تداریخ دربداره حمدور پیامبر در مگه تناس نخواهد داشتل ازاینرو برای رفع این تعارض، بین دعدوت پنهدانی بدا فترت وحی همسانانگاری میکند و هر دو را مسئلهای واحد میداندد تدا مغدایرت تداریخی پیش نیاید. چنانکه ملاحظه شد، ایشان مطابق قول مشهور سه سال فتدرت را بده قدول شدعبی مستند کرده و برای تأیید آن به روایتی که از امدام صدادق دربداره آیده 04 سدوره حجدر بهعنوان فرمان آشگارسازی دعوت پیامبر در دست است، استناد کرده است. به نظر میآیدد آیتالل ه معرفت به مسئله قابدر تدوعهی اندیشدیده و عملیدات هوشدمندانهای انجدام داده کده دیگر طرفداران قول شعبی مبنی بر سه سال فتدرت، از آن غفلدت کردهانددل زیدرا اعتقداد بده فترت سهساله در کنار نقرهای تاریخی متعددی که دربداره سده سدال دعدوت سدری پیدامبر رسیده، چنانهه یگسانانگاری زمانی نشود با مغایرتهای تاریخی عدی مواعه خواهد شد. هرچند این عملگرد آیتالل ه معرفت هوشمندانه است، مستندات تاریخی، کار ایشدان را در اینتونه همسانپنداری سدخت میکنددل چراکده یگیپندداری دعدوت پنهدانی بدا فتدرت سهساله، نیاز به استنادات تاریخی دارد، بهخصوص که اینها دو امر عداتانهاند که به خودی خود صحت یگی، منتج به صحت دیگری نمیشدود. در سدب ندزول آیده 04 سدوره حجدر تفتهاند بعد از دو یا سه سال دعوت پنهانی، با نزول این آیه، پیامبر مأموریت یافت دعوتش را آشددگار کنددد )بلخههی، 3061ق، ج6: ص013؛ قمههی، 3123، ج3: ص131؛ طبههری، 3036ق، ج30: ص03(. این در حالی است که تزارشهای تداریخی حداکی از آن اسدت کده سدوره حجدر، پنجاهویگمین یا پنجاهوسومین سوره نازل شده بدر پیدامبر اسدت )زرکنهی، بیتها، ج3: ص331؛ سنوطی، 3040ق، ج3: فص14، 344 و 333(ل بندابراین نمیتدوان اسدتدلال کدرد آیده 04 سدوره حجر که پنجاهوسومین سوره قرآن است، بعد از فتدرت سهسداله ندازل شدده اسدتل بندابراین روایات رسیده از ائمه که بر دعدوت پنهدانی وحدی دلالدت میکنندد، نمیتوانندد مسدتند پایرفتنی برای همزمانی دعوت پنهانی و فترت وحی باشند. از طرفی قول شعبی که از طریق احمد بن حنبر مطرح شده، دلیر قابر اعتمادی برای پایرفتن مسئله سده سدال فتدرت وحدی تحلیل و نقد دیدگاه آیتال له معرفت از فترت وحی قرآن 19

نیستل چراکه از نخستین روزهای طدرح ایدن مسدئله از قدول شدعبی، برخدی متقددمان بدا آن مخالفت کردندل برای نمونه مشاهده مدیکنیم کده ابدنسدعد )م285ق(، همعصدر احمدد بدن حنبر )م241ق( با استناد به قول شعبی، ملازمت اسرافیر بدا پیدامبر را بدرای محمدد بدن عمدر واقدی )م258ق( نقر میکندل اما واقدی نمیپایرد و تأکید میکندد در مدینده هیچیدن از علما معتقد نبودند که اسرافیر ملازم پیامبر بوده استل بلگه غیر از عبرئیدر، فرشدته دیگدری ملازم رسول خدا نبوده است )سنوطی، 3040ق، ج3: ص333(. ابنحجر )م332ق( روایت شعبی را مرسر دانسدته، تأکیدد میکندد واقددی ایدن روایدت مرسر را نپایرفته است. وی نتیجه میتیرد نمیتوانیم فاصله سه سال فترت را بپایریمل زیدرا آنهه مسل م است این فاصله و فترت میان نزول آیات اولیه سوره علدق و سدوره مد دث ر اتفداق افتاده که نمیتواند سده سدال باشدد )ابنحجهر، 3133ق، ج3: ص63(. سدخن ابنحجدر درسدت استل زیرا قول شعبی اشگال مبنایی دارد و آن، بناشدن بر پایده ملازمدت اسدرافیر بدا پیدامبر استل چیزی که در آیات قرآن و متون معتبر تاریخی در ایدن زمینده مسدتندی نددارد و تنهدا برخی علمای علوم قرآنی براساس قول شعبی، فترت سهساله را مسل م پنداشته و به نقر احمد بن حنبر استناد کردهاندد )سهنوطی، 3040ق، ج3: ص323(ل بندابراین از میدان متقد دمان، قبدر از احمد بن حنبر کسی به قول شعبی استناد نگرده است و کسانی که بعد از احمد بن حنبر به سه سال فترت وحی رأی دادهاند، تنها استنادی که برای قولشان دارند، همین روایدت واحدد استل ضمن اینگه کسدانی مانندد واقددی و ابنحجدر بده مرسدربودن آن رأی دادهاندد و بدر نادرسددتی آن تأکیددد کردهانددد. همهنددین بددا تتبددع، روایتددی کدده از معصددومان یددا یگددی از صحابه در این زمینه صادر شده باشدد، یافدت نشددل پدس یگسانسدازی سده سدال فتدرت بدا سه سال دعوت پنهانی که آیتالل ه معرفت دیدتاه خود را بر پایده آن اسدتوار کدرده اسدت، مشگر تاریخی اندیشه سه سال فترت را حدر میکندد، ولدی از نظدر دلیدر نقلدی، قدول قابدر اعتمادی نیست.

2-3. اجماعیبودن فترت سهساله از نگاه آیتال ل ه معرفت

آیتالل ده معرفدت بده تفتده ابنکثیددر اسددتناد میکنددد کدده روایددت نقددرشددده از شددعبی را صحی الاسناد میداند و تأکید میکند در این روایت مسائلی است که ما آن را نمیفهمیم و

11 سال اول، شماره دوم، زمستان 8931

ممگن است اعتهاد شخصی شعبی باشدل اما آنهه برای ما مهدم اسدت ایدن اسدت کده نشدان میدهد نزول قرآن به سه سال پس از آغاز بعثت برمیتدردد. ایشدان در انتهدای بحدث ایدن مسئله را امری اعماعی و مورد اتفاق میداند و پس از نقر روایت احمدد بدن حنبدر از قدول شعبی مینویسد: »الای نریده من هاه الروایه هو عان تحدید نزول القرآن فی مدة عشرین عاماً و أ ن نزوله تأ خر عن البعثة بثلاث سنین، و هداا شدی متفدق علیده« )معرفهت، 3032ق، ج3: ص336(، ملاحظه میشود که ایشان درباره فتدرت سهسداله از اعمدا علمدا مبندی بدر رخدداد سهسال فترت وحی سخن تفته است.

1-2-3. تحلیل این دیدگاه

اینگه مدیبینیم آیتالل ده معرفدت بده قدول شدعبی اعتمداد میکندد و بده دنبدال آن بحدث اعماعیبودن آن را مطرح میکند ریشه در تگرارهایی دارد که بدرای ایدن تفتدار در متدون علما صورت پایرفته است. مسئله فترت در متون تفسیری و علوم قرآنی تگرار شدده اسدتل اما تویش بسیاری از متقدمان درباره وحی، اعمداعیبودن ایدن مسدئله را بدا مشدگر مواعده میکندل چراکه تزارشهای بسیاری از مورخان، حاکی از این است که وحی قرآن از آغاز نزول پیوسته تداوم داشته است و این نگته قول بده اعمداعیبودن را نقدض میکندد. یعقدوبی )م234ق( در تزارش خود از آغاز وحی، یادآوری میکند که در روز نخست بعثت، آیات اولیه سوره علق بر پیامبر نازل شد و در روز بعد درحالیکه حمرت عامده بده خدود پیهیدده بود آیات سوره م دث ر نازل تشت )یعقوبی، 3122، ج3: ص131(. وی در همان تزارش، به سده سال دعوت پنهانی پیامبر اشاره میکند. این تدویش، مؤیدد آن اسدت کده قائلدان بده فتدرت سهساله، عای مسئله پنهانیبودن دعوت را با مسئله فترت تغییر دادهاند )همان: ص133(. طبری )م815ق( در نقر نخستین آیات و سورهای که بر پیامبر نازل شد و ادامه یافدت بدا تزارش یعقوبی همسویی دارد و بهتونهای است که تویا براساس مسدتندات تداریخی، بعدد

از نزول نخستین آیات، نزول آیات بعدی بیوقفه و مستم ر ادامه یافته اسدت )طبهری، 3036ق، ج14: ص326(. وی پس از نقر نخستین آیاتی که بر پیامبر نازل شد، یدادآوری میکندد ایدن روند نزول ادامه داشتل اما دعدوت بهصدورت پنهدانی بدود )همهو، 3121، ج1: ص110(. بیدان طبری مؤی د این امر است که مسئلهای به نام فترت سهساله وحی در تداریخ زنددتانی پیدامبر تحلیل و نقد دیدگاه آیتال له معرفت از فترت وحی قرآن 10

اکرم رخ نداده است. همینطور مطابق روایتدی کده از عایشده در دسدت اسدت، بددون فاصله بعد از نزول آیات نخستین، سوره علق و سوره قلم و سپس سوره م دث ر بر پیامبر ندازل شد )ابناثنر، 3134، ج6: ص126(. سیوطی به فترت سهساله وحی اشاره میکندل امدا روایتدی را نقدر میکندد کده نخسدتین سورهها و آیات نازلشده بر پیامبر را مشخص کرده و در آن سخنی از فترت وحی نیامده و مؤی ددد تددداوم وحددی بدددون فتددرت اسددت )سههنوطی، 3040ق، ج2: ص121(. ابوالفتددوح رازی )م323ق( و ملافت الل ه کاشانی )م033ق( از نزول متوالی م دثر به دنبال علق خبر دادهاند که حاکی از نادرستی فترت سهسالۀ وحی است )ابوالاتهوح رازی، 3041ق، ج64: ص111؛ کاشهانی، 3112، ج34: ص631(. قرطبی )م881ق( به ذکر روایتی پرداختده کده براسداس آن سدورههای علق، قلم، م دث ر و ال محی به دنبال یگدیگر نازل شده و میان آنها وقفهای روی ندداده اسدت )قرطبی، 3120، ج63: ص331(. این نقرها حاکی از آن است که فاصله غیرطبیعی و غیرمعمو ل سهساله میان نزول آیدات رخ نداده و مسئله فترت سهسالۀ وحی مورد تردید است.

3-3. نزول قرآن در مدت بیست سال

از نظر آیتالل ه معرفت نزول قرآن در مدت بیست سال، مسئلهای قطعی و اعماعی است که علمای مسلمان بر آن اتفاق دارند. ایشان این امر را دلیلی بر سه سال فترت وحدی ترفتده و شرو نزول قرآن را از سال سوم بعثت میداند و با تعبیر »هاا ش متفق علیه«، آن را امری مورد اتفاق و اعماعی بهشمار میآورد )معرفت، 3032ق، ج3: ص336(.

1-3-3. تحلیل این دیدگاه

ایشان از این عهت بیست سال نزول قرآن بر پیامبر را میپایرد که به استناد نخستین آیه سوره قدر، معتقد است آغاز نزول قرآن در ماه مبارک رممان بوده اسدتل ازایدنرو ضدمن طرح دیدتاههای مختلف درباره آغاز نزول، دیدتاهی را که نزول قرآن را بهصورت دفعی در ماه رممان میداند و نزول تدریجی را به زمانی غیر از مداه رممدان اختصداص میدهدد، میآورد و آن را نقد میکند و نمیپایرد. ایشان در این زمینه به دیدتاه علامده طباطبدایی و

11 سال اول، شماره دوم، زمستان 8931

ابوعبدالل ه زنجانی اشاره میکند و با نقد این دیدتاهها تأکید میکند از دیدتاه تحقیقدی، بدرای نزول دفعی قرآن و آن هم نزول در آسمانها فایدهای مترت نیست. ایشان در ادامه به دیدتاهی که معتقد است آغاز نزول در ماه رممان سال سوم بعثت بوده است و پدس از آن بده مددت بیست سال آیات بر پیامبر نازل شده ترایش پیدا میکند. وی با ارائه تزارشی از تحقیقدات شیخ مفید در این زمینده و طدرح دیددتاه سدید مرتمدی، آن را دیددتاهی محققانده بهشدمار میآورد و با آوردن مستندات قرآنی این قدول را تأییدد میکندد )نهک: همهان: ص360-336(. چنانکه ملاحظه میشود همین رویگرد تحقیقی آیتالل ه معرفت، حداکی از ایدن اسدت کده مسئله نزول تدریجی قرآن به مدت بیست سال امدری اعمداعی بهشدمار نمیآیدد و در میدان عالمان دین مخالفان بسیار دارد. از سوی دیگر اختلاف در نزول قرآن به مدت بیست سال یا 28 سال به این دلیر است کده مددت حمدور پیدامبر در مدینده را همگدان ده سدال تدزارش کردهاندل اما مدت حمور بعد از بعثت را عددهای ده سدال و عددهای سدیزده سدال تدزارش کردهاند )بلخی، 3061ق، ج0: ص313(ل پس این تحلیر آیتالل ه معرفت مبنی بر اعماعیبودن بیست سال نزول وحی، به دلیر شرو نزول از سال سوم بعثت قابر نقد است.

4. فترت چند روز وحی، یک واقعیت تاریخی

بیشتر سیرهنویسان و عالمان متقدم تزارش کردهاند پدس از نخسدتین ندزول وحدی بدر پیدامبر برای مدت محدودی که بین سه روز تا چهر روز تفتهاند، عبرئیر ارتباط خود را بدا پیدامبر قطع کرد. کهنترین متنی که در این زمینه در دست است، تفسیر مقاتدر بدن سدلیمان بلخدی )م135ق( است که براساس آن پس از آغاز نزول قرآن، برای مدت چهدر روز عبرئیدر بدر پیامبر فرود نیامد. مشرکان عرب در اصر نبوت پیامبر تردیدافگنی کردندل درنتیجه خداوندد با نزول سوره ضحی، به او اطمینان داد که وی را رها نگرده است. مقاتر یدادآوری میکندد برخی زمان انقطا را کمتر تفتهاند که از سده روز هدم سدخن تفتهاندد )بلخهی، 3061ق، ج0: ص313(. مقاتر بن سلیمان بلخدی راوی ایدن سدخن، از مفسدران سدده اول و دوم و صداح تفسیر است که او را از اصدحاب امدام بداقر دانسدتهاند )ابهنداود، 3111ق: ص624(. برخدی ماه وی را بتری بهشمار آوردهاند، )طوسهی، 3033ق: ص302؛ همهو، 3031ق، ج3: ص134(ل اما بسیاری از مفسران به اقوال وی اعتماد کرده و حمر بدر صدحت کردهاندد. ایدن تدزارش تحلیل و نقد دیدگاه آیتال له معرفت از فترت وحی قرآن 11

مقاتر که ابتدا از انقطا چهر روز وحی سخن میتوید و در ادامده بده قدول کسدانی اشداره میکند که زمان آن را سه روز دانستهاند، حاکی از این است کده نقرهدای متفداوتی بده وی رسیده استل درنتیجه به اصر انقطا اطمینان داردل اما در مورد چهر روز زمان انقطدا کده

به آن رأی داده، اطمینان ندارد. ف را )م258ق( زمان انقطا وحی را پنج روز میداندد )فهراء، بیتا، ج1: ص631(. تزارشی که از ابنهشام )م131ق( سدیرهندویس متقددم در دسدت اسدت، حاکی از این است که همزمان با اسدلامآوردن خدیجده، انقطدا وحدی آغداز شددل امدا ایدن تزارش نظر قطعی راعع به پایان این انقطا ارائه نمیدهد، بلگه از اختلاف میان علما درباره پانزده روز انقطا یا بیشتر سخن به میان آورده است )ابنهنام، 3111: ص330(. شدیخ طوسدی )م485ق( در توضی شأن نزول سوره ضدحی، بددون ذکدر راوی، تنهدا بدا تعبیدر »قیدر«، بده دیدتاه کسانی اشاره میکند که معتقدند زمان انقطا پدانزده روز بدوده و در انتهدا آن را بده ابنعباس، قتاده و ض حاک نسبت میدهدد )طوسهی، بیتها، ج34: ص121(. بخداری )م238ق(، مسلم )م281ق( و ترمای )م280ق( با نقر روایتی که به عندب بن عبدالل ده )شدهادت81ق( منتهی میشود از شگوه پیامبر از احتباس وحی، و دلداری خداوند از ایشان بدا ندزول سدوره ضحی سخن تفتهاند )بخاری، 3043ق، ج6: ص01؛ مسلم، بیتا، ج1: ص316؛ ترمذی، 3332م، ج1: ص336(. دینوری )م853ق( و سورآبادی )م404ق( مددت ابطدا وحدی را پدانزده روز ذکدر کردهاند )دی،وری، 3060ق، ج6: ص140؛ سهورآبادی،3114، ج0: ص6163(. سدمرقندی )م803ق( مدت انقطا را براساس روایدت کلبدی پدانزده روز و براسداس روایدت ضدحاک چهدر روز میداند )سمرق،دی، 3032ق، ج1: ص133(. فخررازی )م858ق( به اختلاف در مقددار روزهدای تأخیر وحی بر پایه نقرهای متفاوت راویان اشاره میکند و زمان فترت را بین دوازده روز تا چهر روز میداند، )فخررازی، 3064ق، ج13: ص336( و نویری )م888ق( که در بیان تداریخی نزول وحدی و فتدرت آن بده نقدر ابنهشدام اعتمداد کدرده، در یدن تدزارش، از هدمزمدانی درتاش ت ورقه بن نوفر و انقطا موقت وحدی و برقدراری ارتبداط وحیدانی و ندزول سدوره م دث ر پس از مدتی خبر میدهد، بدون اینگه اشارهای به زمدان انقطدا داشدته باشدد )نهویری، 3120، ج3: ص331(. همو در بخشی دیگر، براساس دیددتاه ابنعدریج دوازده روز، دیددتاه ابنعباس پانزده روز، برخی دیدتاهها 23 روز و دیدتاه مقاتر چهر روز تفته است )همهان: ص331(.

11 سال اول، شماره دوم، زمستان 8931

ملاحظه میشود که متقدمان در بیان اصر انقطا با یگدیگر اشتراک دارندل امدا در بیدان آنها، مدت انقطا با تشویش و اضطراب همراه است. این تدوی ش متفداو ت متقددمان سدب شده بسیاری از کسانی که به تزارش انقطا وحی اقدام کردهاند، بدون ذکر تعداد روزهدا، از تعبیر »چند روزی« یا »مدتی« برای فترت سخن بگویند. محمد بن عمر واقدی م دت زمان انقطا را مشخص نگرده و تنها از چند روز انقطا وحی سخن تفتده اسدت )ابنسهعد، 3103، ج3: ص311( طبری روایتی از زهری آورده که طبدق آن مددتی وحدی از پیدامبر قطدع شدد و ایشان بر قله کوه بلند میرفت که خویشتن را بیندازد و چون به بالای کوه میرفت، عبرئیدر بر او نمایان میشد و میتفت: تو پیامبر خدایی و او دلدش آرام میترفدت )طبهری، 3036ق، ج14: ص301(. ملاحظه میشود که طبری به ذکر روزهای فتدرت اشداره نگدرده اسدتل البتده تمام بخشهای ایدن تدزارش نمیتواندد درسدت باشددل چدرا کده بدا شدناختی کده از پیدامبر اکرم در دست است، اولاً ایشان تردیدی در نزول عبرییر و دریافت وحی نداشتل ثانیداً از شخصیت پیامبر دور است که بخواهد خودش را از بالای کوه بده پدایین پدرت کندد و بده تعبیری دست به خودکشی بزندل چراکه با اصول ابتدایی دین اسدلام کده ایشدان آورندده آن است، مغایرت دارد. همو در تزارشی دیگر، محور تفحص خود را چگونگی ندزول سدوره ضحی پس از ابطای وحی قرار داده و نقرهای متعددی آورده کده همگدی بدر پایده انقطدا چندروزه وحی استوار است. طبق ین نقر سلسله راویان به اسود بن قدیس عبددی میرسدد که از قول ابن عبدالل ه نقر کرده پس از ابطای چندروزه وحی یگی از زنان خدانوادهاش یدا یگی از زنان قبیلهاش کنایه میزد و میتفت: شیطان محمد او را واتاارده اسدت. درنتیجده خداوند سوره ضحی را نازل کرد. وی همین نقر را از قول عندب بجلی میآورد. همهنین از همین راویان نقر دیگری میآورد که عندب بن عبدالل ه تفت زنی به رسول خددا طعنده زد و در نقر دیگری هشام بن عروه از قول پدرش طعنه را به خدیجه نسبت میدهد )طبهری، 3036ق، ج14: ص301(. ابن ابیحاتم )م828ق( روایت اسود بدن قدیس را از عنددب آورده و به آن اعتماد کرده است )ابنابیحاتم، 3033ق، ج34: ص6006(. ابدنکثیدر همدین روایدت را بده احمد بن حنبر نسبت میدهد )ابنکثنر، 3033ق، ج1: ص034(. علامه طباطبایی با تعبیدر قیدر از انقطا چندروزه وحی سدخن میتویدد کده سدب شدماتت عددهای در مدورد پیدامبر شدد و خداوند به دنبال آن سوره ضحی را نازل کرد )طباطبایی، 3134ق، ج64: ص134(. تحلیل و نقد دیدگاه آیتال له معرفت از فترت وحی قرآن 15

ابنحجدر دربداره علدت انقطدا ، قدول معقدولی ارائده کدرده اسدت. وی دلیدر انقطدا را ازبینرفتن حالت ترس و اضطراب پیامبر در نخستین نزول و ایجاد شعف و اشتیاق در ایشان برای اعاده و بازتشت دوباره وحی میداند )ابنحجر، 3133ق، ج3: ص63(. بخش دوم سدخن ابنحجر معقول مینمایدل اما بخش نخست سدخن او قابدر تأمدر اسدتل زیدرا پدس از ندزول نخستین آیات، نوعی نگرانی در مورد مسئولیت عدید در پیامبر ایجاد شده بودل ولدی تدرس و دلهرهای در مورد این مسئله در ایشان پدید نیامده بودل بندابراین انقطدا چنددروزه وحدی، برای رفع نگرانی و ایجاد اشتیاق به ادامه نزول، امری طبیعی و قابر قبدول مینمایدد. کسدانی مانند زمخشری نیز زمان انقطا را با تعبیر »ای امدا ً« تدزارش کردهاندد )زمخنهری، 3043ق، ج0: ص332(. برخی مفسران از ملاقات ورقه بن نوفر با پیامبر پس از نزول نخستین آیدات سدخن تفتهاند و در ادامه یادآوری کردهاند طولی نگشید که ورقه از دنیا برفت و وحی برای چندد روزی منقطع شد )همان: ص322(. طبق تزارش ثعلبی )م428ق( پس از نزول نخستین آیات، برای مدتی وحی قطع شد )ثعلبی، 3066ق، ج34: ص601(. چنانکه ملاحظه شد این قول با دو تویش تزارش شده است. ین تویش بددون ذکدر تعداد روزها از انقطا چندروزه سخن بده میدان آورده اسدت و در تدویش دیگدر از فاصدله زمانی انقطا ، بین دوازده روز تا چهر روز سخن به میان آمده است. به اعتقاد مدا میدان ایدن دو تویش، ارتباط همانندی و همسانی وعدود دارد کده تناسد بخشدی میدان ایدن دو تونده تزارش، معقول مینماید. همچنین این تویشها بدا روایتدی کده از امدام بداقر در دسدت است، همسویی دارد. در روایتی کده قمدی از امدام بداقر آورده و راوی آن ابدیالجدارود است، تنها از تأخیر در نزول سخن به میان آمده و در مورد پایان انقطا ساکت اسدت: »فدی روایة أبیالجارود عن أبی ععفر فی قوله: ما َو َ د َعن َربُ ن َو ما ق َلی و ذلدن أن عبرئیدر ْ َ أبطأ عن رسول الل ه و أنه کانت أول سورة نزلت: »اقْ َرأ با ْس م َرب ن ال ای َخلَد َق «ل )عله:: 3( ثدم أبطأ علیه فقالت خدیجة لعر ربن قد ترکن فلا یرسر إلینل فأنزل الل ه تبارک و تعالی: ما َو َ د َعن َربُ ن َو ما قَلی« )قمی، 3123، ج6: ص061(. این روایت، صحی و قابر اعتماد اسدتل چراکه نجاشی و ابنداود، زیاد بن منار ابیالجارود را از اصحاب امام باقر میدانندد کده از امددام ععفددر صددادق روایددت کددرده اسددتل همینطددور برقددی وی را از اصددحاب امددام صادق بده شدمار آورده اسدت )نجاشهی، 3032ق: ص334؛ ابهنداود، 3111ق: ص 011(. ایدن

11 سال اول، شماره دوم، زمستان 8931

تویش حاکی از قابر اعتمادبودن سخنان وی خواهد بودل البته طوسدی او را زیددیمداه معرفی کرده و فرقه عارودیده را بده وی منتسد کدرده اسدت )طوسهی، 3031ق: ص641( کده روایت او را با تأمر همراه خواهد کرد. ابنغمائری توضی میدهد اصحاب ما روایتهای محمد بن سنان از او را نمیپسندیدندل اما به روایتهای محمد بن بگدر ارعندی از او اعتمداد داشتند )ابنغضائری، 3066ق: ص23(. قمی نام روایتکننده از ابیالجارود را نقر نگرده اسدت تا بتوانیم براساس دیدتاه ابنغمائری، میزان صحت روایت وی را ارزیدابی کندیمل بندابراین طبق رأی نجاشی )م435ق( و ابنداود )م بعد از858ق(، روایت حمدر بده صدحت میشدود، بهخصددوص کدده طوسددی )م485ق( و ابددنغمددائری )م قبددر از435ق(، طعنددی بددر وی وارد نگردهاند. همهنین علامه مجلسی )م1115ق( از قول کازرونی )م348ق( روایتدی آورده کده نشان میدهد همزمان با درتاشت ورقه بن نوفر، برای چند روزی وحی قطع شد )مجلسهی، 3040ق، ج31: ص663(. همو روایت دیگری نقدر کدرده کده از زودهنگدامی قطدع چنددروزه وحی، پس از بعثت خبر داده که سب نگرانی پیامبر شد. پیامبر نگراندی خدود را بدا خدیجده در میان تااشت. خدیجه تردیدافگنی کدرد کده شداید پروردتدار تدو را رهدا کدرده اسدت. درنتیجه سوره ضحی نازل شد و به پیامبر دلداری داد )همان: ص333(. روایت دیگری از امام صادق در دست است کده از احتبداس وحدی بده مددت چهدر روز خبدر داده اسدتل امدا راویددان، آن را بدده مسددئله مربددوط بدده سددوره کهددف نسددبت دادهانددد )قمههی، 3123، ج6: ص16؛ ابنبابوی،، 3123، ج1: ص663(. نتیجه آنگه روایات ائمه این قول را تأیید میکند کده بدرای چند روزی وحی قطع و پس از تردید افگنی، دوباره وحی برقرار شد. با توعه به تدریجیبودن نزول آیات قرآن کده خدود دارای اسدراری و حگمتدی اسدت، فاصلهافتادن بین نزول آیات، امری طبیعی بوده استل بنابراین قرآن در فواصر مختلفی طبق احتیاعات و نیازها براساس سؤالها و ضرورتها نازل شده استل علاوه بر ایدن آیداتی مثدر َ ٍ » َو قُ ْرآناً فَ َرقْنا ُه لتَقْ َرأ ُه َعلَی النَ اس َعلی ُمگث َو نَ َ زلْنا ُه تَنْزیلداًل و قدرآن را عدداعددا )آیهآیده و سورهسوره به حس مصلحت و نیاز( فرستادیم تا آن را بر مردم بدا درندگ بخدوانی و آن را َ فروفرستادیم فروفرستادنی )بهتدریج(« )اسراء: 342( و » َو قا َل ال دای َن کفَد ُروا لَد ْو لدا نُد ز َل َعلَیده

الْقُ ْرآ ُن ُع ْملَ ًة واح َد ًة کالن لنُثَب َت بده فُدؤا َدک َو َرتَ لْندا ُه تَ ْرتیلداًل و کسدانی کده کدافر شددند تفتند: چرا قرآن بر او به ین بار فرو فرستاده نشد اینچنین ]فرستادیم[ تدا دل تدو را بددان تحلیل و نقد دیدگاه آیتال له معرفت از فترت وحی قرآن 11

استوار و آرام تدردانیم، و ]ازایدنرو[ آن را عداعددا)برخدی از پدی برخدی( و بده آهسدتگی برخواندیم« )فرقان: 16( دلالت دارد که خواس ت خداوند بر نزول تدریجی تعلق ترفته اسدت نه نزول بدون فاصله. این مسئله فاصله زمانی چندروزه میان نزول آیات را توعیده میکندد و تنها میتوان انقطا چندروزه وحی را پایرفت.

نتیجهگیری

بررسی و تحلیر تزارشها و موضعتیریهای عالمان متقدم درباره ابطدای وحدی و بررسدی نقرها و رویگردهای متأخران درباره مسئله فترت، نتایج زیر را به دست میدهد: 1. مسئلهای که بهعنوان سه سال فترت وحی شهرت یافته و آیتالل ه معرفت آن را حمر بر صحت کرده است، مستند تاریخی و نقلی کافی ندارد. 2. آیتالل ه معرف میان سه سال دعوت پنهدانی بدا فتدرت سهسدالۀ وحدی تدداخرانگاری کرده است. این روش آیتالل ه معرفت در عهت رفع اشگالات تاریخی فترت وحدی مفید استل ولی استناد تاریخی و قرآنی برای این تداخرانگاری وعود ندارد. 8. براساس روایات رسیده از امام بداقر و امدام صدادق و نقرهدای تداریخی، پدس از نزول نخستین آیات قرآن، برای چند روزی وحی بر پیامبر اسلام قطع شد که انقطدا وحی یا فترت وحی نامیده میشود. 4. این انقطا در فرایند نزول، امری طبیعی و معمولی بهشمار میآید که نیازی بده علدت خاص نداردل اما میتوان به قول ابنحجر اعتماد کرد که ابطای چندروزه وحی، برای رفع نگرانی پیامبر در سنگین ی نخستین نزول وحی و نیز ایجاد اشتیاق به تدداوم آن در ایشان بود. 3. مورخان و مفسران از انقطا دیگری سخن تفتهاندد کده بدا شدأن ندزول آیده 28 و 24 سوره کهف مرتبط میشدودل امدا شدباهتی کده در تعیدین زمدان ایدن فتدرت بدا فتدرت روزهای آغازین وعود دارد، زمینه پایرش این فترت را تمعیف میکند.

11 سال اول، شماره دوم، زمستان 8931

کتابنامه

1. قرآن کریم. تفسیر القرآن العاای 2. ابنابیحاتم، عبدال رحمنبنمحمد )1410ق(، ، عربستان سعودی: مگتبه نزار المصطفی الباز. 8. ابناثیر، علی بن محمدد )1885(، الکامال فای التااری ، ترعمده: محمدحسدین روحدانی، تهدران: انتشارات اساطیر. 4. ابنبابویه محمد بن علی )1880(، من الیحضر الفقی)، قم: دفتر انتشارات اسلامی. 3. ابنحجددر عسددقلانی، ابوالفمددر )1880ق(، فااتا البااار فاای شاارل صااحی الب ااار ، بیددروت: دارالمعرفه. 8. ابنداود حل ی )1838ق(، رجا ا نیاوی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران. 8. ابنسعد کات واقدی، محمدد )1884(، الطبقاا الکبار ، ترعمده: محمدود مهددوی دامغدانی، تهران: انتشارات فرهنگ و اندیشه. 3. ابنغمائری، احمد بن حسین )1422ق(، رجا ا نغضائر ، قم: دارالحدیث. 0. ابنفارس، حسین بن احمد )1413ق(، معج المقاییس فی اللغ)، بیروت: دارالفگر. 15. ابنکثیر، اسماعیر بن عمرو )1410ق(، تفسیر القرآن العای ، بیروت: دار الگت العلمیه. 11. ابنمنظور، محمد بن مگرم )1414ق(، لسان العرب، بیروت: دار صادر. 12. ابنهشام، عبدالملن )1838(، سیر رسو الل)، ترعمه: رفیعالدین اسحاق بن محمدد همددانی، تهران: نشر مرکز. 18. ابوالفتدوح رازی، حسددین بددن علددی )1453ق(، روض الجنااان و رول الجنااان فااى تفساایرالقرآن، تحقیق: محمدععفر یاحقی و محمدمهدى ناص ، مشهد: بنیاد پژوهشهاى اسلامی آستان قدس رضوى. 14. بخاری، محمد بن اسماعیر )1451ق(، صحی ار ، بیروت: دارالفگر.

13. بلخی، مقاتر بن سلیمان )1428ق(، تفسیر مقاتل ن سلیمان، بیروت: دار احیا الت راث العربی. تحلیل و نقد دیدگاه آیتال له معرفت از فترت وحی قرآن 19

18. ترمای، محمد بن عیسی )1008م(، الجامع الکبیریسنن ترمذ (، بیروت: دارالغرب الاسلامی. 18. ثعلبددی، احمددد بددن ابددراهیم )1422ق(، الکرااف و البیااان عاان تفساایر القاارآن، بیددروت: دار

احیا التراث العرب ی.

13. عوهری، اسماعیر )1883(، الصحال )تا اللغه و صحاح العربی ه(، تهران: انتشارات امیری. 10. دینوری، عبدالل ه بن محمد )1424ق(، الواضا فای تفسایر القارآن الکاری ، بیدروت: دارالگتد العلمیه. 25. راغ اصفهانی، حسین )1412ق(، المفریا فی غریب القرآن، بیروت: دارالعلم. 21. زرکشی، محمد بن بهادر )1801ق(، البرهان فی علو القرآن، بیروت: دار المعرفه. 22. زمخشددری، محمددود )1458ق(، الکراااف عاان ظقااائق غااوامل التنزیاال، بیددروت: دارالگتدداب العربی. 28. سمرقندی، نصر بن محمد )1418ق(، حر العلو ، بیروت: دارالفگر. 24. سورآبادی، ابوبگر عتیق بن محمد )1835(، تفسیر سورآ ای ، تهران: فرهنگ نشر نو. 23. سددیوطی، علددال الدددین )1454ق(، الاادّرا المنثااور فاای تفساایر المااأثور، قددم: کتابخاندده آیتالل دده مرعشی . 28. سیوطی، علال الدین )1418ق(، االتقان فی علو القرآن، بیروت: موسسه الگت الثقافیه. 28. طباطبددایی، محمدحسددین )1805ق(، المیاازان فاای تفساایر القاارآن، بیددروت: مؤسسددة الددأعلمی للمطبوعات. 23. طبری، محمد بن عریر )1888(، تاری الرسل و الملوک، ترعمه: ابوالقاسم پاینده، تهران: بنیداد فرهنگ ایران. 20. طبری، محمد بن عریر )1412ق(، جامع البیان فی تفسیر آ القرآن، بیروت: دارالمعرفه. 85. طوسی، محمد بن حسن )1418ق(، رجا طوسی، مشهد: مجمع البحوث الاسلامیه. 81. طوسی، محمد بن حسن )1418ق(، الفهرست، قم: مؤسسه نشر الفقاهه. التّبیان فی تفسیر القرآن 82. طوسی، محمد بن حسن )بیتا(، ، بیروت: دار احیا الت راث العرب ی. 88. فخر رازی، محمد بن عمر )1425ق(، مفاتی الغیب، بیروت: دار احیا التراث العربی. معانی القرآن 84. ف را ، یحیی بن زیاد )بیتا(، ، مصر: دارالمصری ه للت ألیف و الترعمه.

11 سال اول، شماره دوم، زمستان 8931

83. فراهیدی، خلیر بن احمد )1415ق(، العین، قم: انتشارات هجرت. 88. قرطبی، محمد بن احمد )1884(، الجامع ألظکا القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو. 88. قمی، علی بن ابراهیم )1888(، تفسیر قمی، قم: دارالگتاب. 83. کاشددانی، ملددافت الل دده )1888(، ماانها الصااایقین فاای الاازا الم ااالفین، تهددران: کتابفروشددی محمدحسن اعلمی. 80. مازندرانی، محمدصال بن احمد )بیتا(، شرل اصو کافی، بیروت: دار احیا التراث العربي. 45. مجلسی، محمدباقر )1454ق(، حار االنوار، بیروت: مؤسسة الوفا . 41. مسلم، ابیالحسین )بیتا(، صحی مسل ، بیروت: دارالفگر. 42. مصباح یزدی، محمدتقی )بیتا(، را و راهنماشناسای، قدم: موسسده آموزشدی و پژوهشدی امدام خمیني .

48. معرفت، محمدهادی )1418ق(، التمهید فی علو القرآن، قم: مؤسسة الن شر الاسلامی. 44. نجاشی، احمد بن علی )1418ق(، رجا نجاشی، قم: مؤسسة النشر الاسلامی.

43. نویری، شهابال دین )1884(، نهایة االرب فی فنون االیب، ترعمه: محمود مهددوی دامغدانی، تهران: انتشارات امیرکبیر. 48. یعقددوبی، ابنواضدد )1888(، تاااری یعقااو ی، ترعمدده: محمدددابراهیم آیتددی، تهددران: شددرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

References in Arabic / Persian

1. The Holy . 2. Ibn Abi Hatam, Abdul Rahman bin Mohammed (1419 AH), al-Quran al- Azim, Saudi Arabia: The Nizar al-Mustafa al-Baaz school. 3. Ibn Athir, Ali ibn Muhammad (1370 SH), Al-Kamal fi al-Tarikh, Translated by Mohammad Hussein Rouhani, Tehran: Asatir Publications. 4. Ibn Babu'iyyah Muhammad ibn Ali (1369 AH), Man La Yahzar al-Faqiyyah, Qom: Islamic Publications Office. 5. Ibn Hajar Asqalani, Abu al-Fazl (1379 AH), Fatah al-Bari fi Sharh Sahih al- Bukhari, Beirut: Dar al-Ma'arefah. 6. Ibn Dawood, Heli (1383 AH), Rijal Ibn Dawood, Tehran: University of Tehran Publications. 7. Ibn Sa'ad Kateb Waqedi, Mohammad (1374 SH), Al-Tabaqat al-Kobra, Translated by Mahmoud Mahdavi Damghani, Tehran: Culture and Thought Publications. 8. Ibn Ghazairi, Ahmad ibn Hussein (1422 AH), Rijal Ibn Ghazairi, Qom: Dar al- . 9. Ibn Faris, Hussein ibn Ahmad (1418 AH), Mo'ajam al-Maqaeis fi al-Loqat, Beirut: Dar al-Fikar. 10. , Ismail ibn Amr (1419 AH), Tafsir al-Quran al-Azim, Beirut: Dar al- Kotob al-Ilmiyah. 11. Ibn al-Manzour, Muhammad ibn Mokaram (1414 AH), Lisan al-Arab, Beirut: Dar Sader. 12. Ibn Hisham, Abdul Malik (1383 SH), Sira Rasoolullah, translation by Rafi al- Din Isaac bin Mohammad Hamedani, Tehran: Markaz Publications. 13. Abolfotouh Razi, Hussein ibn Ali (1408 AH), Rouz al-Janan and Rouh al-Janan fi Tafsir al-Quran, Research: Mohammad Jafar Yahaqi-Mohammad Mahdi Naseh, Mashhad: Islamic Research Foundation of Reza's Holy Shrine. 14. Bukhari, Muhammad bin Esmail (1401 AH), Sahih Bukhari, Beirut: Dar al- Fikar. 11 سال اول، شماره دوم، زمستان 8931

15. Balkhi, Maqatel bin Solaiman (1423 AH), Tafsir Maqatil Ibn Solaiman, Beirut: Dar Ihya al-Toras al-Arabi. 16. Tormozi, Mohammed bin Isa (1996), al-Jama'at al-Kabir, Beirut: Dar al-Gharb al-Islami. 17. Tha'albi, Ahmad ibn Ibrahim (1422 AH), al-Kashf va al-Bayan an Tafsir al- Qur'an, Beirut: Dar Ihya al-Toras al-Arabi. 18. Johari, Ismail (1368 SH), Al-Sahah (Taj al-Loghah va Sahih al-Arabiah), Tehran: Amiri Publications. 19. Dinvari, Abdullah bin Mohammed (1424 AH), al-Wazeh fi Tafsir al-Qur'ân al- Kareem, Beirut: Dar al-Kotob al-Ilmiyah. 20. Ragheb Esfahani, Hussein (1412 AH), Al-Mofradat fi Qarib al-Qur'an, Beirut: Dar al-Ilm. 21. Zarkeshi, Mohammed bin Bahador (1391 AH), Al-Borhan fi Olum al-Qur'an, Beirut: Dar al-Ma'arefah. 22. Zamakhshari, Mahmoud (1407 AH), al-Kishaf an Haqayeq Qavamez al-Tanzil, Beirut: Dar al-Kitab al-Arabi. 23. Samarqandi, Nasr bin Muhammad (1416 AH), Bahr al-Alum, Beirut: Dar al- Fikr. 24. Sourabadi, Abu Bakr Atiq bin Mohammad (1380 SH), Sourabadi Interpretation, Tehran: Farhang Nashr No. 25. Soyouti, Jalaluddin (1404 AH), al-Dor al-Mansur fi Tafsir al-Ma'thour, Qom: Ayatollah Marashi Najafi Library. 26. Soyouti, Jalaluddin (1416 AH), Al-Itqan fi Olum al-Qur'an, Al-Zaqafiyeh Institute of Books. 27. Tabatabai, Mohammad Hussein (1390 AH), al-Mizan fi al-Tafsir al-Qur'an, Beirut: Muasisat al-A'lami le al-Matbuat. 28. Tabari, Mohammad ibn Jarir (1363), Tarikh al-Rosol va al-Muluk, Translated by: Abolghasem Payandeh, Tehran: Foundation of Iranian Culture. 29. Tabari, Mohammed ibn Jarir (1412 AH), Jama'at al-Bayan fi Tafsir al-Qur'an, Beirut: Dar al-Ma'arefah. 30. Tusi, Mohammed ibn Hassan, Al-Tebyan fi Tafsir al-Qur'an, Beirut: Dar Ihya al- تحلیل و نقد دیدگاه آیتال له معرفت از فترت وحی قرآن 11

Toras al-Arabi. 31. Tusi, Muhammad ibn Hassan (1413 AH), Rijal Tusi, Mashhad: Majma' al- Bohouth al-Islamiyah. 32. Tusi, Mohammed ibn Hassan (1417 AH), al-Fehrest, Qom: al-Fiqahah Publishing Institute. 33. Fakhr al-Din Razi, Muhammad ibn Omar (1420 AH), Mafatih al-Ghayb, Beirut: Dar Ihya al-Toras al-Arabi. 34. Farah, Yahya ibn Zayd, The Meaning of the Qur'an, Egypt: Dar al-Masryahle ta'alif va Tarjomeh. 35. Farahidi, Khalil ibn Ahmad (1410 AH), Al Ain, Qom: Hijrat Publications. 36. Qartabi, Mohammad bin Ahmad (1364 SH), Al-Jame'eal-Ahkam al-Quran, Tehran: NasserKhosro Publications. 37. Qomi, Ali bin Ibrahim (1367 SH), Tafsir Qomi, Qom: Dar al-Kitab. 38. Kashani, Fathollah (1336 SH), Manhaj al-Sadiqin fi Elzam al-Mokhalefin, Tehran: Mohammad Hassan Aalami Bookstore. 39. Mazandarani, Mohammad Saleh bin Ahmad, Sharh Usul Kafi, Beirut: Dar ihya al-Toras al-Arabi. 40. Majlesi, Mohammad Bagher (1404 AH), Bahar al-Anwar, Beirut: Al-Wafa Institute.

41. Muslim, Abi al-Hussein, Sahih Muslim, Beirut: Dar al-Fikr.41. 42. Mesbah Yazdi, Mohammad Taqi, Path, and Guidance studies, Qom: Imam Khomeini Educational and Research Institute.Muslim, Abi al-Hussein, Sahih Muslim, Beirut: Dar al-Fikr. 43. Ma'rifat, Muhammad Hadi (1416 AH), Al-Tamhid fi Ulum al-Qur'an, Qom: The Institute for Islamic Publications. 44. Najashi, Ahmad ibn Ali (1416 AH), Rajal Najashi, Qom: The Institute for Islamic Publications. 45. Naviri, Shahabuddin (1364 SH), Nehayat al-Arab fi Fonoun al-Adab, Translated by Mahmoud Mahdavi Damghani, Tehran: Amir Kabir Publications. 46. Yaghoubi, Ibn Wazeh (1366 SH), Yaghoubi History, Translated by Mohammad Ibrahim Ayati, Tehran: Scientific and Cultural Publishing Company.