پرده آهنین: مقهور کردن اروپای شرقی، 1944-1956 (Iron Curtain: the Crushing of Eastern Europe, 1944-1956)
Total Page:16
File Type:pdf, Size:1020Kb
آناپلباوم مترجم: مهدی جامی آناپلباوم مترجم: مهدی جامی آ م ـ و ز ش ـــــ ک ـده آنﻻیـــن برای جامعه مدنی ایران این کتاب ترجمه بخشی از کتاب زیر است: Iron Curtain: The Crushing of Eastern Europe, 1944-1956 Copyright © 2012 by Anne Applebaum Translated and published with permission of Anne Applebaum and Georges Borchardt Inc. 136 East 57th Street, New York N.Y. 10022 USA آ م ـ و ز ش ـ ک ـــده آنﻻیــــن برای جامعه مدنی ایران http://www.tavaana.org پروژۀ http://www.eciviced.org پرده آهنین: مقهور کردن اروپای شرقی، 1944-1956 (Iron Curtain: The Crushing of Eastern Europe, 1944-1956) نویسنده: آن اپل باوم (Anne Applebaum) مترجم: مهدی جامی نقاشی روی جلد: Untitled, 1968 اثر مارک روتکو ISBN: 978-0-9862446-1-2 © E-Collaborative for Civic Education 2015 ECCE) E-Collaborative for Civic Education) یک سازمان غیرانتفاعی در ایاﻻت متحده آمریکا، تحت 501c3 است که از فنآوری اطﻻعات و ارتباطات برای آموزش و ارتقای سطح شهروندی و زندگی سیاسی دموکراتیک استفاده میکند. ما به عنوان بنیانگذاران و مدیران این سازمان، اشتیاق عمیق مشترکی داریم که شکلدهنده ایدههای جوامع باز است. همچنین برای ما، شهروند، دانش شهروندی، مسئولیت و وظیفه شهروندی یک فرد در محافظت از یک جامعۀ سیاسی دموکراتیک پایه و اساس کار است؛ همان طور که حقوق عام بشر که هر شهروندی باید از آنها برخوردار باشد، اساسی و بنیادی هستند. ECCE دموکراسی را تنها نظام سیاسی قادر به تأمین طیف کاملی از آزادیهای شهروندی و سیاسی برای تک تک شهروندان و امنیت برابری و عدالت میداند. ما دموکراسی را مجموعهای از ارزشها، نهادها و فرایندها میدانیم که مبشر صلح، توسعه، تحمل و مدارا، تکثرگرایی و جوامعی شایستهساﻻر که به کرامت انسانی و دستاوردهای انسانی ارج میگذارند، است. ما پروژۀ اصلی ECCE یعنی »آموزشکده توانا: آموزشکده مجازی برای جامعۀ مدنی ایران« را در سال 2010 تأسیس کردیم. آموزشکده توانا در ارائه منابع و آموزش در دنیای مجازی در ایران، یک نهاد پیشرو است. توانا با ارائه دورههای آموزشی زنده در حین حفظ امنیت و با ناشناس ماندن دانشجویان، به یک جامعۀ آموزشی قابل اعتماد برای دانشجویان در سراسر کشور تبدیل شده است. این دروس در موضوعاتی متنوع مانند نهادهای دموکراتیک، امنیت دیجیتال، حقوق زنان، وبﻻگنویسی، جدایی دین و دولت و تواناییهای رهبری ارائه میشوند. آموزشکده توانا آموزش زندۀ دروس و سمینارهای مجازی را با برنامههایی مثل مطالعات موردی در جنبشهای اجتماعی و گذارهای دموکراتیک، مصاحبه با فعاﻻن و روشنفکران، دستورالعملهای خودآموزی، کتابخانۀ مطالب توصیفی، ابزارهای کمکی و راهنمایی برای آموزشگران ایرانی و حمایت مداوم و ارائه مشاورۀ آموزشی برای دانشجویان تکمیل کرده است. تﻻش ما برای توسعۀ تواناییهای آموزشکده توانا متوجه گردآوردن بهترین متفکران ایرانی و صداهای محذوف است. به همین ترتیب، به دنبال انتشار و ارتقای آثار مکتوب روشنفکران ایرانی هستیم که ایدههای آنان توسط جمهوری اسﻻمی ممنوع شده است. یکی از نقاط تمرکز تﻻش توانا، ترجمه متون کﻻسیک دموکراسی و مقاﻻت معاصر در این باره و نیز ترجمه آثار مرتبط با جامعه مدنی، حقوق بشر، حاکمیت قانون، روزنامهنگاری، کنشگری و فنآوری اطﻻعات و ارتباطات است. امید ما این است که این متون بتواند سهمی در غنای فردی هموطنان ایرانی و برساختن نهادهای دموکراتیک و جامعهای باز در ایران داشته باشد. سپاسگزار بازتاب نظرات و پیشنهادهای شما اکبر عطری مریم معمارصادقی فهرست مقدمه 9 فصل شانزده: همکاریکنندگان بیرغبت 35 فصل هفده: مخالفان خاموش 69 فصل هجده: انقﻻب ها 99 پی گفتار 137 فهرست منابع 147 مقدمه »از استتین1 در بالتیک تا تریسته2 در آدریاتیک پرده آهنینی در سراسر قاره اروپا کشیده شده است. پشت این پرده پایتختهای دول باستانی شرق و مرکز اروپا قرار دارد. ورشو، برلین، پراگ، وین، بوداپست، بلگراد، بخارست، و صوفیه همه این شهرهای مشهور و مردمانشان در جایی قرار گرفتهاند که من باید آن را سپهر شوروی بنامم و همه آنها به این یا آن صورت زیر نفوذ نه تنها شوروی بلکه تحت اقدامات شدید کنترلی مسکو، که در بسیاری موارد روزافزون است، قرار دارند.« -وینستون چرچیل سخنرانی در فولتون، میزوری، پنجم مارس 1946 سال 1945 در کنار همه مشخصات دیگرش، به خاطر ابعاد فوقالعاده جابجایی جمعیتیاش در تاریخ اروپا شاخص است. در همه جای قاره اروپا صدها هزار نفر از مردم یا از تبعید شوروی باز میگشتند، یا از کار اجباری در آلمان، از اردوگاههای بیگاری اسرای جنگی، از مخفیگاهها و سرپناهها از همه نوعاش. جادهها و را ههای مالرو و کوره راهها و قطارها مملو از مردم ژولیده و گرسنه و کثیف بود. 1. Stettin 2. Trieste 10 پرده آهنین صحنههایی که در ایستگاههای راهآهن دیده میشد از همه هولناکتر بود: مادران گرسنگی کشیده و فرزندان بیمار و گاه تمام یک خانواده که روی سکوی سیمانی چرکین بیتوته کرده بودند و روزها طول میکشید تا انتظارشان سرآید و قطار بعدی برسد. آنها در خطر بیماریهای واگیردار و گرسنگی مزمن بودند. اما در شهر لودج1 در مرکز لهستان گروهی از زنان مصمم شدند که نگذارند فاجعه از این بدتر شود. لیگ زنان لهستان که اعضای پیشین لیگا کوبیت2 ادارهاش میکردند، سازمانی خیریه و میهندوست بود که در سال 1913 شکل گرفته بود. آنها در این شرایط کار زیادی پیش رو داشتند. در ایستگاه قطار لودج شروع به فراهم آوردن سرپناه برای زنان و بچهها کردند و برای آنها غذای گرم و دارو و پتو تهیه کردند. آنها پرستاران و افراد داوطلب را هم دور کار جمع آوردند. در بهار 1945 انگیزه این زنان به همان قوت 1925 یا 1935 بود. آنها شاهد یک وضع بحرانی بودند و خود را برای کمک سازماندهی کردند. هیچکس از آنها نخواسته بود، یا به آنها دستوری نداده بود یا دستمزدی به آنها پرداخت نمیکرد که بروند کمک کنند. یانینا سوسکا-یاناکووسکا،3 هشتاد ساله بود وقتی من توانستم با او مﻻقات کنم. او روزهای آغاز کمک در ایستگاه راهآهن لودج را به یاد داشت. کاری کامﻻ غیر سیاسی: هیچکس پولی برای کارهای خیریه دریافت نمیکرد ... هر کسی که وقت آزادی ولو اندک هم داشت کمک میکرد.4 فراتر از کمک به مسافران درمانده، زنان لیگ در فرم اولیه کار خود هیچ دستور کار سیاسی نداشتند. پنج سال گذشت. لیگ زنان لهستان در 1950 به چیزی بسیار متفاوت تبدیل شده بود. حاﻻ یک دفتر مرکزی در ورشو داشت. یک هیأت مدیره متمرکز و ملی پیدا کرده بود که میتوانست شعبههای محلی را منحل کند و در حق شعبههایی که از دستورات پیروی نمیکردند چنین هم کرد. حاﻻ دبیرکلی داشت به نام ایزولدا کوالسکا-کیریلوک5 که دیگر کار اصلی لیگ را نه خیریه که میهنپرستانه توصیف میکرد آنهم با زبان و بیانی سیاسی و ایدئولوژیک: »ما باید کار سازمانی خود را تعمیق بخشیم و گروه وسیعی از زنان فعال را بسیج کنیم، آموزش دهیم و آنها را برای کنشگری آگاهانه اجتماعی شکل 1. در لهستانی: لودج Łódź 2. Liga Kobiet 3. Janina Suska-Janakowska 4. مصاحبه با یانینا سوسکا-یاناکووسکا، لودز، 16 اکتبر 2007. 5. Izolda Kowalska-Kiryluk مقدمه 11 دهیم. ما هر روز باید سطح خودآگاهی اجتماعی زنان را باﻻتر ببریم و به تکلیف بزرگ بازسازی اجتماعی خلق لهستان بپیوندیم تا به لهستان سوسیالیست برسیم.« لیگ زنان کنگرههای ملی هم برگزار میکرد مثل کنگرهای که در سال 1951 برگزار شد و زوفیا واسیلکووسکا1، معاون سازمان، آشکارا دستور کاری سیاسی پیش نهاد: کنشگری اصلی و قانونی لیگ، کار آموزشی و آگاهیبخشی است ... افزایش خودآگاهی زنان به سطحی بینظیر و بسیج زنان است برای تحقق کامل اهداف »برنامه شش ساله«.2 به تعبیری دیگر، لیگ زنان لهستان تا سال 1950 عمﻻ به بخش زنان حزب کمونیست لهستان تبدیل شده بود. در این موقعیت تازه لیگ از زنان میخواست تا از مشی حزب در مسائل سیاسی و روابط بینالملل پیروی کنند. زنان را ترغیب میکرد تا در تظاهرات روز اول ماه مه شرکت کنند و تومارهای محکومیت امپریالیسم غربی را امضا کنند. لیگ تیمهایی از افراد آشوبگر3 را استخدام میکرد تا در دورههای خاص شرکت کنند و یاد بگیرند که چطور پیام حزب را منتشر کنند. هر کسی که با یکی از این کارها مخالفت میکرد یا از انجام کاری خودداری میکرد و مثﻻ به تظاهرات اول ماه مه نمیرفت یا در مراسم زادروز استالین شرکت نمیکرد، ممکن بود از لیگ زنان بیرون انداخته شود، چنانکه برخی شدند. بعضی هم استعفا میکردند. آنها که میماندند دیگر داوطلب نبودند بلکه به آدمهای اداری تبدیل شده بودند که برای خدمت به دولت و حزب کمونیست کار میکردند. پنج سال گذشته بود. در آن پنج سال لیگ زنان لهستان و بیشمار سازمانهای دیگر مثل آن دستخوش دگرگونی کامل شدند. چه اتفاقی افتاده بود؟ چه کسی باعث این تغییرات شده بود؟ چرا هر کسی با این تغییرات همراه میشد؟ پاسخ به این پرسشها موضوع کتاب حاضر است. هرچند غالبا گرایش بر این بوده است که آلمان نازی و شوروی عهد استالین را با تعبیر توتالیتر وصف کنند اما این تعبیر نخست در متن فاشیسم ایتالیا - totalitarismo - به کار رفته است. این تعبیر را منتقدان موسولینی ابداع کردند اما او خود با اشتیاق فراوان آن را قبول کرد و در یکی از خطابههایش از آن تعریفی به دست داد که هنوز هم بهترین 1. Zofia Wasilkowska 2. هر دو نقل قول از: Barbara Nowak, “Serving Women and the State: The League of Women in Communist Poland,” dissertation, Ohio State University, 2004. 3. Agitator 12 پرده آهنین تعریف توتالیتاریسم است: »همهچیز در دولت است و هیچچیز بیرون از دولت نیست و هیچچیز هم در تقابل با دولت نیست.«1 در تعریف دقیق، رژیم توتالیتر یا تمامیتطلب رژیمی است که مانع از کار همه نهادها میشود مگر آنچه خود رسما تأیید کند. رژیم اقتدارگر تنها یک حزب دارد، یک نظام آموزشی دارد، یک مرام هنری دارد، یک برنامه متمرکز اقتصادی دارد، یک رسانه تکشکل دارد، و قواعد اخﻻقی واحد. در دولت تمامیتطلب هیچ مدرسه مستقل، تجارت خصوصی، نهادهای مردمی )غیر دولتی(، و اندیشه انتقادی وجود ندارد. فیلسوف محبوب موسولینی، یعنی جیووانی جنتیله2، زمانی از »مفهوم دولت«ی نوشته بود که »دربرگیرنده همهچیز است؛ خارج از آن هیچ ارزش انسانی یا معنوی نمیتواند وجود داشته باشد، )یا( بسی کمتر ارزش میتواند داشت.«3 واژه توتالیتاریسم از ایتالیایی به همه زبانهای دیگر اروپا و جهان وارد شد.