نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه

زهیر واثق عباسی1*

رضا مهرآفرین2

سیدرسول موسوی حاجی3

چکیده

»کوه اوشیدا« )کوهخواجه( در دشت سیستان، بهدلیل موقعیت استراتژیک و منحصربهفردی که دارد، از دیرباز تا به امروز، بهصورت متناوب مورد استفاده قرار گرفته است. در دامنۀ جنوبشرقی این کوه، آثارِ قلعهای مشاهده میشود که پس از ورود و استیالی مسلمانان بر منطقه، به »قلعۀ کافران« شهرت پیدا کرده است. براساس کرونولوژی نسبی انجامشده برروی نمونههای سفالین دو دورۀ استقراری در این قلعه مشخص شد، دورۀ نخست از سدۀ سوم قبل میالد تا پایان دورۀ ساسانی را دربر میگیرد و دورۀ دوم مربوط به سدۀ ششم تا هشتم هجری قمری است.

در پژوهش پیشِرو که از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است، وضعیت گچبُریهای کاخ کوهخواجه، که ازلحاظ شکل به سه گروه مدوّر، مربع و کنگرهدار تقسیم میشوند. براساس گزارشهای باستانشناسی مورد بررسی قرار گرفتند. یک تاریخ متقّن و موردقبول، برای این گچبُریها وجود ندارد و از سوی دیگر مطالعۀ تطبیقی جامعی نیز پیرامون آنها صورت نگرفته است؛ عالوه بر مطالعۀ معماری، بیشاز صدها گچبُری از محوطههای مختلفِ دوران تاریخی، مورد مشاهده، بررسی و مقایسۀ گونهشناختی قرار گرفتند و مشخص شد که این گچبُریها شباهت بسیار زیادی به گچبُریهای محوطههای ساسانی بیشاپور، حاجیآباد و کیش دارند. نکتۀ دیگری که باید بدان توجه شود، الحاقیبودن رواقهای بخش شمالی حیاط است که گچبُریهای کاخ کوهخواجه برروی آنها قرار گرفته که مطمئناً در دورۀ دوم ساختوساز در کاخ کوهخواجه، به بنا اضافه شدهاند؛ این موضوع گواه و شاهدی محکم بر ساسانیبودن این گچبُریهاست.

اهداف:

1. شناخت و تاریخ گذاری گچ بریهای کاخ کوه خواجه.

1 دانشجوی دکتری باستانشناسی دوران تاریخی. دانشگاه مازندران.*) نویسنده مسول(. [email protected]

2 دانشیار گروه باستانشناسی دانشکدۀ هنر و معماری دانشگاه مازندران[email protected]

3 دانشیار گروه باستانشناسی دانشکدۀ هنر و معماری دانشگاه مازندران [email protected]

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه

233 www.SID.ir

نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

2. بررسی گونه شناسی گچ بری های کاخ کوه خواجه از لحاظ شکل.

سواالت:

1. گچ برهای کوه خواجه مربوط به کدام دوره تاریخی است؟

2. آیا گچبُریهای کاخ کوهخواجه همزمان با ساخت اولین عمارت در این مکان ایجاد شده یا اینکه در دورۀ ساختوساز دوم، به بنا الحاق شدهاند؟

واژههای کلیدی: اوشیدا )کوهخواجه(، کاخ کوهخواجه، گچبُری، گونهشناختی، تاریخ گذاری، دوره ساسانی.

مقدمه

»کوه اوشیدا« )کوهخواجه( در 30 کیلومتری جنوبغربی زابل، یکی از مراکز مهم باستانشناسی دوران تاریخی ایران بهشمار میرود. این گدازه بازالتی ذوزنقهای شکل، حدود 120 متر از سطح دشت سیستان مرتفعتر است که طول شرقی- غربی آن 2 تا 2.5 و عرض شمالی- جنوبی آن 1.5 تا 1.7 کیلومتر است و در میان دریاچه بزرگ هامون قرار گرفته است. تغییر حکومت و قدرت مرکزی، یکی از مهمترین عوامل دگرگونی و شکوفایی علوم، بهخصوص معماری و تزئینات وابسته به آن است؛ بنابراین نباید تاریخ علم و هنر را جدای از تاریخ تحوالت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دانست )فتاحی و لولویی، 1387: 151(. یکی از تزیینات معماری مورد استفاده در بناهای دورۀ اشکانی و ساسانی، »گچبُری« است. ویژگیهای هنری نقوش گچبُری و شیوۀ کار با گچ، در این ادوار توسعه و رونق فراوانی پیدا کرد و در هر دورۀ زمانی، نقشمایههای خاصی رواج یافت. این نوع تزیین بهعنوان یک سنّت پارتی، ازطریق یونان و روم وارد ایران شد و با گذشت زمان خصوصیات شرقی خود را دوباره بهدست آورد. این هنر در اوایل دورۀ ساسانی محتاطانه صورت میگرفت و در اواخر این دوره به اوج خود رسید. در بررسیها و کاوشهای باستانشناسی کاخ کوهخواجه، نمونههای شاخصی از هنر گچبُری و نقاشی بهدست آمده که بهگونهای بسیار زیبا در هم آمیخته و نقشهای هندسی، به طرز ماهرانهای شکل گرفته و پیوسته تکرار شدهاند. در ادامه به تفصیل به بررسی گچبُریهای این محوطه خواهیم پرداخت.

ازآنجا که هدفِ پژوهش حاضر، بررسی، شناخت و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه است، روش پژوهش منطبق بر روشهای توصیفی-تحلیلی، بهصورت مطالعۀ اسنادی و کتابخانهای مبتنیبر گزارشات باستانشناختی است. در گچبُریهای کاخ کوهخواجه، بیشتر با نقوش هندسی و گیاهی روبهرو هستیم که پیوسته تکرار شده و دارای تقارن هستند و از لحاظ شکل میتوان آنها را به سه گروه مدوّر، مربع و کنگرهدار تقسیم کرد؛ این تقسیمبندی درواقع همان است که توسط محققان، برای نقوش گچبُری دورۀ ساسانی انجام گرفته بود. در ادامۀ روند تحقیق، بیش از صدها گچبُری از محوطههای مختلف دوران تاریخی مورد مشاهده، بررسی و مقایسۀ گونهشناختی قرار گرفت و مشخص شد که شباهت بسیار زیادی به گچبُریهای محوطههای ساسانی دارند.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 234 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

اولین گام جدی دربارۀ شننناسننایی کوهخواجه، در سننال 1915 میالدی توسننط »اورل اشننتاین1«، باسننتانشننناس مجاریاالصل انگلیسی، برداشته شد. وی نتیجۀ مطالعات و کاوشهای خود را در اثر معروفش، بهنام »در اعماق آسیا« به ر شتۀ تحریر درآورده ا ست (Stein,1928). پس از آن، »هرت سفلد« آلمانی کاوش در کوهخواجه را ادامه داد. وی در سال 1925 میالدی از این اثر دیدن کرد و چهار سال بعد با هیأتی به آنجا بازگشت و به مساحی و نقشهبرداری از آن پرداخت. نتیجۀ نهایی کار او در سال 1941 میالدی در کتاب »ایران در شرق باستان« منتشر شد )Herzfeld,1941(. سومین کار علمی بعد از کاوشهای هرت سفلد در کوهخواجه، تو سط یک هیأت ایتالیایی به سرپر ستی »گولینی«، در سنننال 1961 میالدی صنننورت گرفت که نتایا کار این هیأت در کتابی بهنام »کوهخواجه« منتشنننر شنننده اسنننت .)Gullini,1964(

سپس »سرور غنیمتی«، به مطالعه و تحقیق پیرامون کاخ باستانی این کوه )کهندژ( پرداخت )Ghanimati,2001(. کوهخواجه در سننال 1386 توسننط »سننید رسننول موسننوی حاجی« و »رضننا مهرآفرین« هدفِ بررسننی روشننمند باستانشناسی قرار گرفت که طی آن 17 محوطه از ادوار تاریخی و اسالمی شناسایی شد ) ,Mehrafarin and et al 44 :2011؛ مهرآفرین و موسنننویحاجی، 1386(. در ادامۀ این روند، مطالعۀ سنننفالهای مجموعۀ کوهخواجه به منظور کرونولوژی نسننبی، در سننال 1387 توسننط »لیال بنیجمالی« انجام گرفت )بنیجمالی، 1387( و پس از آن در سننال 1388 هیأتی به سرپر ستی »کوروش محمدخانی« با هدف ت شکیل بانک اطالعاتی محوطهی مذکور به برر سی دقیق محوطه پرداخت )محمدخانی، 1388(.

حفاری اشتاین، هرتسفلد و محمود موسوی به کشف گچبُری منجر شد که نتایا آن به شرح زیر است: اشتاین در اتاقی در قسمت غربی تاالر نقاشی، قطعهی گچبُری کشف کرد که در حفرههای آن بقایای رنگ قرمز به چشم میخورد. این گچبُری طراحی مدوّر داشته و شبیه گچبُریهای مدوّر بیشاپور بوده است (Stein,1928). هرتسفلد نیز چند گچبُری از کوهخواجه کشننف کرد که متأسننفانه محل دقیق کشننف آنها را مشننخص نکرده اسننت. وی براسنناس کادربندیها و نقوشی مانند سواستیکا و گلهای ششپر، معتقد بود که گچبُریهای بهدست آمده مربوط به سدۀ اول میالدی است و از هر جهت با گچبُریهای بابلسننتان و آشننور مطابقت دارد )هرتسننفلد، 1381: 299(. دکتر محمود موسننوی نیز در حفاریهای خود به گچبُریهایی دسننت یافته و معتقد اسننت: »الحاقیبودن رواقها را در داخل آنها بهوضننوح میتوان دید. با توجه به گچبُری مشابه پیداشده توسط هرتسفلد، که آن را متعلق به دورۀ پارت دانسته است، این گچبُریها نیز که همزمان با آن بوده و به همان شیوه کار شدهاند، میبایست مربوط به دورۀ پارتی بنا، باشند« )موسوی،1375: 89(. وی بهدرستی این رواقها و گچبُریهای روی آن را به دورهی دوم ساختوساز در کوهخواجه نسبت میدهد.

اهمیت کوهخواجه

1 - Sir Aurel Stein

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 235 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

بنیان سیستان همانند دیگر مناطق باستانی ایران زمین، ریشه در اسطوره و تاریخ دارد. سیستان زادگاه رستم، کیکاووس و کیقباد است و اولین سنگبنای آن را به گرشاسپ نسبت میدهند )رحیمی،1381: 21(. کوهخواجه بهعنوان تنها کوه واقعدر پهندشت سیستان، حداقل در سه دین زرتشت، مسیحیت و اسالم، از تقدس ویژهای برخوردار بوده است. موقعیت ژئوپلیتیکی این کوه از ایام باستان سبب شده بود تا عالوهبر عامل تقدس، بهعنوان پناهگاهی امن و قابل دفاع نیز به آن بنگرند. از سوی دیگر، جاذبههای طبیعی دریاچۀ هامون، با نیزارهای سبز، هوای مساعد و امکان شکار انواع پرندگان و آبزیان، توجه حاکمان و قدرتمندان را به خود جلب کرده بود )مهرآفرین، 1391: 167-168(.

اوشیدرن ]1[ نام کوهی است که در بین پدیدههای جغرافیایی برای نخستین بار در اوستا آمده است؛ )همان: 38(. این کوه یکی از 2244 کوهی میباشد که در یسنا از آن نام برده شده و جنبۀ تقدس پیدا کرده است؛ زیرا سوشیانا )سوشیانس( که در آیین مزدیسنا حکم منجی را دارد، از آنجا ظهور میکند )مهرآفرین و دیگران، 1391: 54(.

ویرانههای آثار باستانی در گوشه و کنار این کوه به چشم میخورد، اما بدونشک بارزترین و مهمترینِ این آثار مربوط به کاخ کوهخواجه یا همان قلعۀ کافران است ]3[ که در شیب جنوبشرقی کوه واقع شده است )شکل 1(. هیچ سند و نوشتاری از کاخ کوهخواجه بهدست نیامده تا تاریخ دقیق و قطعی آثار را مشخص کند )محمدیفر،1387: 91(؛ به همین دلیل، در گاهنگاری این بنا اختالفنظرهای گستردهای وجود دارد )مهرآفرین،1391: 168(. باستانشناسان با توجه به روش مطالعات تطبیقی و مقایسۀ پالن با بناهای مشابه و نوع مصالح بهکار رفته، همچنین مطالعۀ قطعات پراکندۀ سفال )کرونولوژی سفال( و تجزیه و تحلیل گچبُریها و نقاشیهای دیواری )محمدیفر، 1387: 91( میتوانند به تاریخ نسبی دربارهی آثار باستانی دست یابند. غنیمتی، پا فراتر نهاده و به تاریخگذاری مطلق این محوطه بهوسیلۀ سنجشهای آزمایشگاهی پرداخت ]4[. دو نمونه مورد آزمایش قرار گرفت و نمونه اول سالهای 50±240- 80 بعد از میالد )اواخر پارتیان تا اوایل ساسانیان( را مشخص کرد و نمونهی دوم برداشتی تاریخ 50±650- 540 بعد از میالد )اواخر دورهی ساسانیان( را ارائه داد (Ghanimati,2001) .

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 236 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

شکل 1. تصویر هوایی کوهخواجه سیستان- شهریور 1396 )منبع: نگارندگان(

برخی محققان مجموعۀ قلعۀ کافران را کاخ و برخی معبد معرفی کردهاند (Kawami,1987:153). حال آنکه با توجه به موقعیت استراتژیک، دروازهها و حصارهای مختلف، میتوان کارکرد قلعه را نیز برای آن مفروض دانست. بنای قصر یا کهندژ در قسمت مرتفع قلعه قرار دارد و بهدلیل شرایط محیطی و شیب کوه، در قسمت کهندژ بهصورت سه اشکوبه ساخته شده است )شکل 2(.

شکل 2. نقشۀ ایزومتری ساختمان کهندژ کاخ کوه خواجه )زارعی،1392: 127(

هنر گچبُری در دورهی اشکانی و ساسانی

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 237 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

آرایش گچ در سراسر قلمرو پارتیان در سدۀ اول میالدی شکوفا شد. این گچکاریها در حیاطها، ایوانها و مدخلها بهویژه بر طاقها، سقفها و ستونها بهکار برده می شد )کالا، 1385: 121(. از بهترین نمونههای اینگونه تزیینات میتوان به نقشبرجستههای گچی در سلوکیه، آشور، اوروک و قلعهی یزدگرد اشاره کرد. مدارک بهدست آمده از نسا و کوهخواجه، حاکیاز کاربرد گچ برروی دیوار خشننتی از سنندهی اول و دوم میالدی اسننت )فریه،1374: 54(. در دورهی ساسانی نیز از گچبُری بهصورت گسترده، برای پوشش و تزیین سطوح استفاده میشده است و انواع نقوش هندسی، گیاهی، حیوانی مسننبک و انسننانی بهصننورت منفرد و ترکیبی با هم بهکار رفتهاند )محمدیفر و امینی،1394: 143(. هدف از بهکار بردن گچبُری در تزیینات دیواری همراه با نقشمایههای هندسنننی این بود که ازطریق دسنننتکاری در طراحی، قسننمتهای فرورفتهی سننطح دیوار را با نمودهای رنگین در تقابل با سننایه و روشننن پدید آورند )بوسننایلی و شراتو، 20:1376(.

در دورهی ساسانی با رونق بیش از پیش گچبُری روبهرو هستیم. شکوفایی اقتصادی دوران ساسانی و ایجاد کاخها و بناهای اشرافی و نیز ویژگیهای هنری نقوش گچبُری و شیوهی کار با گچ، موجب رونق گچبُری و کاربرد آن در بناها شد. البتّه باید دقت کرد که گچبُری دورهی ساسانی صرفاً بهمنظور تزیین بناها نبوده است و سازندگان آنها اهداف دیگری را مدنظر داشتهاند (Pope,1938:631). تپه حصار، بیشاپور، کیش، بندیان، تپه میل، تخت سلیمان، نسا، کوهخواجه، چالترخان، نظامآباد، حاجیآباد، هونگ نوروزی، قلعۀ زهاک1 و قلعهی یزدگرد، از مهمترین محوطههای دوران تاریخی هستند که از آنها گچبُری بهدست آمده است. از ویژگیهای مهم این نقوش تقارن، تکرار نقوش، وجود قطعات مربعشکل که درون آنها دایرهای به شکل رشتهی مروارید نقش شده و بهکارگیری طرحهای دو معنایی مانند درخت زندگی است )سجادی،1374: 196(. در کاخ کوهخواجه، نقاشی با گچبُری بهگونهای بسیار زیبا در هم آمیخته و نقشهای هندسی به طرز ماهرانهای پیوسته تکرار شدهاند.

دربارۀ خاستگاه گچبُری در ایران دیدگاههای مختلفی مطرح شده است: هرتسفلد معتقد است که »خاستگاه گچبُری تزیینی، شرق ایران بوده است« )هرتسفلد،299:1381(؛ درحالیکه اشلومبرژه و آذرنوش با توجه به آثار گچبُریهای محوطههایی چون سلوکیه، آشور، قلعۀ زهاک و قلعۀ یزدگرد، بینالنهرین را خاستگاه هنر گچبُری میدانند )خانمرادی، 1385: 10-11(. بررسیهای دقیق در سلوکیه نشان داد که گچ را پس از مالیدن برروی موضع شکل دادهاند. نمونههایی از اینگونه گچکاری در آشور و کوهخواجه پیدا شده که همه از این نوع بودهاند )کالا، 121:1385(. برمبنای شواهد موجود، هنر گچبُری در اوایل دورهی ساسانی محتاطانه انجامگرفته و در اواخر این دوره به اوج خود رسیده است )شیپمان، 1383: 160(. البتّه تامپسون معتقد است، افزایش استفاده از گچبُری در اواخر دورهی ساسانی، بهدلیل صرفهی اقتصادی آن است (Thompson, 1976: 64).

گونهشناختی و تاریخ گذاری گچبُریهای کاخ کوه خواجه

1. در گویش محلی به آن »زهک« Zohak یا »زهنگ« Zohang میگویند.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 238 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

تزیین با گچ را میتوان یکی از شاخصههای هنر معماری ایرانی معرفی کرد. ساختمانهای کوهخواجه، دارای تزیینات معماری زیادی بوده که امروزه چیز زیادی از آنها باقی نمانده است. هنرمند معمار در این بنا، ابتدا از گچ برای پوشش، نگهداری و زیباسازی دیوارهای خشتی و هموارکردن سطح دیوارهای ناهموار استفاده کرده و آنگاه بهصورت تزیینات گچبُری آن را بهکار گرفته است. برای ایجاد این طرحها از تکنیک قالبی و نیز کار با دست و ابزار ظریف در کنار هم استفاده شده است. این نقوش در صفحات بزرگ و با نقوش تزیینی کوچک شاملِ نقشمایههای ترکیبی - هندسی و گیاهی استیلیزه- است که بیشتر حاشیهها و کادرها را تزیین کردهاند (Mosalla, 2006: 9) و گاه اشکال هندسی پیوسته تکرار میشوند و نقشهای برگ کنگری برروی نقشهای تزیینی برگ خرما، به سبک شرقی پیوند داده شدهاند )گیرشمن،1370: 41(.

همانطور که پیش از این اشاره شد، بهجز اظهارنظر هرتسفلد دربارهی شباهت گچبُریهای کاخ کوهخواجه با گچبُرهای بناهای اشکانی در سدهی اول میالدی در بابلستان و آشور )هرتسفلد،1381: 299(، تا به حال مطالعهی تطبیقی دیگری برروی گچبُریهای بهدست آمده از این کاخ صورت نگرفته است. نیاز به انجام این کار زمانی بیش از پیش احساس میشود که با گذشت نزدیک به یک قرن از فعالیتهای میدانی هرتسفلد در کاخ کوهخواجه، محوطههای بسیاری در گوشه و کنار فالت پهناور ایران مورد مطالعه و کاوش قرار گرفته و گچبُریهای زیادی بهدست آمده است. در پژوهش حاضر، سه نمونه از گچبُریهای کاخ کوهخواجه ازنظر فرم و نقش مورد ارزیابی قرار گرفته که این پالکها بهترتیب در حفاریهای اشتاین، هرتسفلد و موسوی بهدست آمدهاند:

گچبُری شمارۀ 1:

نمونۀ مورد مطالعه در سال 1915 میالدی و در حفاریهای اشتاین بهدست آمده است )شکل 3(. اشتاین در اتاقی در قسمت غربی گالری نقاشی، قطعهای گچبُری کشف کرد که در حفرههای آن بقایای رنگ قرمز به چشم میخورد. این گچبُری طراحی مدوّری داشت و مشابه آن در گچبُریهای بیشاپور دیده شده است. این پالک دایرهای شکل از نقوش ترکیبی -گیاهی و هندسی- تشکیل شده و به دو بخش داخلی و بیرونی تقسیم میشود. دایرۀ مرکزی بهوسیلۀ نواری سفیدرنگ از دایرۀ خارجی جدا شده است. در مرکز دایرۀ داخلی، گل ششپری به تصویر کشیده شده است و میان برگهای آن نقوشی شبیه پالمت یا برگ درخت نخل به چشم میخورد. در دایرۀ بیرونی این لوح، 20 مربع در امتداد یکدیگر وجود دارد که درون هریک از آنها لوزیهای سفیدرنگی دیده میشود.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 239 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

شکل 3- طرح گچبُری اشتاین از کاخ کوهخواجه )منبع: نگارندگان(؛ برگرفته از (Mosalla,2006: 10)

نقش ستارۀ ششپر و هشتپر در یک قاببند گرد، نماد آناهیتاست )شائیتش و پوپ، 1387: 803(. از ویژگیهای مهم این نقش، تقارن در همۀ اشکال است. التقاط نقوش گیاهی و هندسی در گچبُری ساسانی امری متداول بوده که به دفعات در گچبُری محوطههای مختلف مشاهده شده است.

از مهمترین ویژگیهای نقوش گچبُریهای سنناسننانی تقارن، قاببندهای گرد و التقاط نقوش گیاهی و هندسننی اسننت. طبق مطالعات انجام شده، »دایره« در هنر و گچبُری سا سانی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده ا ست. به لحاظ فرم کلی، گچبُریهایی که از حوالی تیسننفون، پایتخت سنناسننانیان، بهدسننت آمده اسننت، بیشننترین قرابت را با پالک گچبُری کشفشده توسط »اشتاین« دارد )شکل 6(. همانطور که مشاهده میشود، بهجای گل ششپر و نقوش برگ خرما، از نقش آذین گل سرخی ا ستفاده شده ا ست که دارای 24 پره ا ست و یک دور قاب بیرونی دانهت سبیحی با مرواریدهای تقریباً دایرهشکل در حدفاصلهای همعرض، داشته است )کروگر، 1396: 199(.

دو قطعۀ گچبُری از قلعۀ زهاک، گل شننشپری را نشننان میدهد که درون کادری مدوّر محصننور شننده و گچبُری کاخ کوهخواجه را تداعی میکند )شکل A-B ،7(. البتّه پالک کاخ کوهخواجه بسیار مفصلتر و دارای جزئیات بیشتری است که ن شان از پی شرفت گچبُری در شرق ایران و شاید و ضعیت خوب اقت صادی شاهکن شین این منطقه دا شته با شد. قلعهی زهاک توسط »مونتایت«، »راولینسون1«، »کارل شیپمان«،2 »کالیس« و محمدتقی م صطفوی مورد شناسایی، مطالعه و بررسی قرار گرفته و مشخص شد که آثار آن متعلق به دورهی ساسانی است )قندگر و دیگران، 1383: 194(.

عالوهبر تیسننفون و قلعهی زهاک، در کیش )شننکل 8(، بیشنناپور، قلعهی هزاردر و تپهحصننار )شننکل C ،7( نیز گچبُریهای قابلمقایسهای با گچبُری کاخ کوهخواجه دیده میشود که حالت مدوّر و گرد در آنها مشهود است، اما در

1. Rawlinson 2. K. Schippmann

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 240 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

جزئیات متفاوت هستند. نمونهی بهدستآمده از تپهحصار شامل گُلی 24 پر است که 12 برگ آن بهصورت کامل و 12 برگ دیگر در پشت آنها دیده می شوند که به شکل مدالیون قابل مشاهده است. نمونههای کامالً مشابه این مدالیون در محوطههای کیش و چالترخان نیز قابل مشاهده است )چهری،1386: 104(.

شکل 6. پالک گرد با نقش آذین گل سرخ از تیسفون )کروگر،1396: 199(

شکل 7. گچبریهای مدور همراه با نقوش گیاهی

A- قلعۀ زهاک؛ B- قلعۀ زهاک؛ C- مدالیون تپهحصار )رستمی،1390: 212-213(

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 241 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

شکل 8. بازسازی صفحات چهارگوش با نقش ستاره، اثر بالتروسایتیس )کروگر،1396: 291(

گچبُری شمارۀ 2:

این گچبُری در سالهای 1929-1925 میالدی و در حفاریهای هرت سفلد از دروازۀ ورودی ک شف شد. هرت سفلد فقط بخشی از این گچبُری را منتشر کرد. کروگر مینویسد: براساس ترسیمات دقیق هرتسفلد و یک قطعه عکس که از گچبری محفوظ مانده بود، شکل زیر قابل بازسازی بوده است )شکل 4(. طبق آن گذرگاه دروازه، یقیناً به صورت قرینه ساخته شده در دو طرف ادامه داشته است. در سمت راست، یک زمینهی برگ کنگریِ اضافی ضمیمه کردهام تا بدین وسیله ترکیب متقارن قابلشناسایی را تکمیل کرده باشم. از مقیاسهای داده شدۀ هرتسفلد عرضی کمی بیشتر از 1 متر، میتوان نتیجه گرفت که این مقیاس با عرض داده شدۀ او برای بیرونِ ورودی دروازه، مطابقت دارد. بر این ا ساس تمام عرض دیوارها آذین بوده که بدین ترتیب، ترکیب قرینه را توجیه میکند )کروگر، 1396: 344(. این پالک همانند نمونۀ شننمارۀ 1 دارای نقوش ترکیبی اسننت. این گچبُری بهدلیل تداوم و تداخل اشننکال، یکی از شنناهکارهای گچبُری دوران تاریخی ایران بهشمار میآید.

از چپ به راست، یک نقشمایۀ ترکیبشده از برگهای کنگرِ قابلشناسایی است که از مجموع یک عنصر یگانه تشکیل میشود. برگ نخلهای شکفتۀ نشسته برروی پیچوخمهای طوماریشکل، یک نقشمایهی میانی ساختهشده از برگ کنگری را دربر میگیرد. مشابه مستقیمی برای این نقشمایه تاکنون بهدست نیامده است. بهدنبال آن زنجیرهی

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 242 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

خمپا ]5[، کنگرهها و همچنین زمینهی دایرههای درهمپیچیده قرار میگیرد )همان: 344(. دایرهها بهصورت مماس و متقاطع دیده میشود که اضالع آن، چنان یکدیگر را قطع میکنند که گلهای چهارپری را بهوجود آوردهاند.

شکل 4. طرح گچبُری کوهخواجه، آرشیو هرتسفلد در واشنگتن )کروگر،1396: 344(

در این لوحه، ترکیبات قابلمقایسهی یونانی-باختری سرخکتل وجود ندارد و تزیینات برگ کنگری، با نمونههای پالمیرایی قرن دوم و سوم میالدی مطابقت دارد. سبکپردازی سطوح داخل کنگرهها که از نقشمایهی پیکان ریشه گرفته است، به سرخکتل و آشور اشاره دارد؛ درحالیکه ترکیب دایرههای متقاطع در اختالف با قطعاتی از سلوکیه، خطوط واسط بین دایرهها بهعنوان عنصر تقسیمکننده ثابت مانده است که در این مورد اشاره به قطعات دورهی ساسانی دارد )کروگر،1396: 345(. این پالک بسیار شبیه گچبُریهای بهدست آمده از محوطهی کیش است )شکل 9(. تزیینات گچبُری کیش، عموماً از حیاط کاخ شمارهی یک بهدست آمده و نیمتنهی شاپور دوم همراه با تعدادی نیمستون از کاخ شمارهی دوم یافت شده است. برروی دیوارها و تاقها، با نقشهای گوناگون هندسی، زیگزاگ، دایره، صلیبیشکل )سواستیکا(، نقوش گیاهی مانند انگور و برگ آن، برگ نخل و کنگر تزیین شده بود (Kroger, 1978: 101-104). محققان این گچبُریها را مربوط به قرن پنجم و ششم میالدی میدانند (Moorey, 1976: 65-66). تشابه زیاد این گچبُریها با پالک مکشوفهی هرتسفلد از کاخ کوهخواجه، این موضوع را تداعی میکند که این پالکها مربوط به یک دورهی زمانی هستند.

سواستیکا یا صلیب شکستهی بوفور، در گچبُریهای دورهی ساسانی مورد استفاده قرار گرفته است و در محوطههای حاجیآباد (Azarnoush, 1994)، قلعهی یزدگرد )خانمرادی، 1385( و خارک که متعلق به قرن پنجم و ششم میالدی است، بهدست آمده است )گیرشمن،1339: 12-13(.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 243 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

شکل 9. گچبُری بهدست آمده از کیش )پوپ و اکرمن، 1387(

در پالک بهد ست آمده از کاخ کوهخواجه، کنگرهها جای گلهای چهار پر را گرفته و با سوا ستیکا ت صویری واحد را بهوجود آورده است. در محوطههای بیشاپور و قلعهی زهاک نیز با گچبُریهای کنگرهایشکل روبهرو هستیم که ازلحاظ شننکلی متفاوت هسننتند. از بیشنناپور و از تاالر موزاییک، پالکی حاوی کنگرۀ گچبُری بهدسننت آمد که درون آن درخت خرمای تزیینی دیده میشود )گیرشمن،1378، ج2: 209(. گچبُری کنگرهای قلعهی زهاک از چهار طبقه تشکیل شده و در و سط آن نقش ستارهی شش پری درون کادری دایره شکل نمایان ا ست )رجوع کنید به؛ شکل B -7(. »پرادا« معتقد است که منشأ این کنگرهها را باید در جانپناههای دندانهدار آشوری جستوجو کرد؛ شاید استفاده از این طرح مفهوم دیگری جز تزیین صننرف داشننته باشنند )پرادا،1383: 309-308(. کنگره میتواند کوه و درّه را یادآور شننود. در سرا سر جهان، کوههای مقدس ب سیاری وجود دارد که جایگاه خدایان و محل پیوند آ سمان و زمین به شمار میآمده ا ست و بلندی مقولهای ا ست که فیالنف سه د ستر سی بدان سخت ا ست و متعلقبه موجوداتی برتر از ان سانها ست )الیاده،1372: 102(.

عالوهبر سواستیکا و کنگره، دوایری مماس بر یکدیگر مشاهده میشوند که نشاندهنده و بهوجود آورندهی گلهای چهارپر هستند. درواقع این نقش از دایرههای متقاطعی تشکیل میشود که هریک از این دوایر بهوسیلهی قوس چهار دایرهی دیگر قطع میشود و نقطهی مدوّری در وسط آن است )سرفراز و فیروزمندی، 1386: 226(. مشابه این تصویر عیناً از محوطههای نظامآباد )شکلA ،10(، کیش )رجوع شود به؛ شکل 9(، آشور، چالترخان، تیسفون و سلوکیه )شکل B-C ،10( نیز بهدست آمدهاند.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 244 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

شکل 10. دوایر متقاطع یا گل چهارپر

A- نظام آباد، طرح هرتسفلد )کروگر،1396: 236(؛ B- سلوکیه؛ C- سلوکیه )محمدیفر،1387: 231(

گچبُری شمارۀ 3:

همانطور که قبل از این ا شاره شد، از سال 1370 تا 1372 محوطهی کاخ کوهخواجه در سه ف صل مورد برر سی و حفاریِ هیأتی به سرپر ستیِ محمود مو سوی قرار گرفت. در این کاوشها در ازارهی جبهی شمالی حیاط مرکزی و در کنار پلکان ورودی گالری نقاشننی، دو عدد گچبُری کشننف شنند. این پالکهای گچبُری در حدفاصننل پلکان و رواقهای جانبی در ازاری جرزها به صورت کمعرض و دراز، به ارتفاع 2.5 متر و عرض 20 سانتیمتر از طرفین پله بهد ست آمد. نقش گچبُری سمت را ست، تکرار درختهای نخل و نقش سمت چپ، گل و برگ در قاببندی م ستطیلی شکل ا ست )شکل 5( که در همهی سطح گچبُری تکرار شده است )موسوی،1375: 89(. نقوش گچبُری فوق براساس خط تقارن به دو ق سمت قرینه تق سیم شدهاند. این گچبُری از قابهای مربعی شکل ت شکیل شده که ق سمت باالیی آن تقریباً سالم باقیمانده است و قسمتهای پایینی بهشدت تخریب شدهاند.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 245 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

شکل 5. طرح گچبُری مکشوفهی موسوی از کاخ کوهخواجه )منبع: نگارندگان(

با وجود تخریب بیشازحد در قسمت پایین این گچبُری، خوشبختانه بهدلیل قرینهسازی، ازلحاظ شکل و فرم کلی میتوان این نقوش را مورد مطالعه قرار داد. این گچبُری شنننامل تکرار درختهای نخل و گل و برگ در قاببندی مستطیلی است. نمونهی قابلمقایسهی این گچبُری از چالترخان بهدست آمده است که همانند گچبُری شمارهی سه کوهخواجه به صورت کمعرض و با ارتفاع زیاد دیده می شود؛ با این تفاوت که درون کادرها به جای درخت نخل و گل و برگ، مربعهای تودرتو دیده میشننوند )شننکل B ،11(. محوطهی چالترخان از مجموعه آثار معماریِ متعلق به اواخر ساسانی و اوایل دوران اسالمی تشکیل شده است )ایازی و میری، 1385: 11 و Thompson, 1976: 3-5(. الزم به ذکر ا ست که م شابه همین گل و برگها و کادربندیها، از محوطه قلعه یزدگرد نیز به د ست آمده ا ست ) شکل A ،11(. همچنین، گچبُری بهدسننت آمده از تیسننفون پایتخت سنناسننانیان )شننکل 12(، دارای نقشمایهی گیاهی )سننهبرگی بههمپیو سته( بوده و در درون کادرهای مربع شکل مح صور شده ا ست )کروگر،1396: 202( این گچبُری نیز ازلحاظ نقشمایه و کادربندیِ مربعشکل، قابلمقایسه با گچبُری کوهخواجه است.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 246 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

شکل 11. کادر بندی مربع شکل؛ A- قلعهی یزدگرد؛ B- چالترخان

شکل 12. زمینهی دیوار با نقشمایهی سهبرگی از تیسفون )کروگر،1396: 202(

هرتسفلد براساس شواهد معماری، کاخ کوهخواجه را دستِکم دارای دو دورۀ ساختوساز دانسته است. وی مرحلۀ اول را مربوطبه سدۀ اول میالدی و مرحلۀ دوم را مربوطبه سدۀ سوم میالدی، یعنی اوایل حکومت ساسانی میداند )هرتسفلد،1381: 299(. پس از گذشت بیشاز سه دهه، »گولینی« به کار در این مجموعه پرداخت و شش الیهی متوالی استقرار از عصر هخامنشی تا دورهی اسالمی را معرفی کرد )Gullini, 1964(. البتّه تاریخگذاری گولینی در میان باستانشناسان مورد قبول واقع نشد و با موجی از انتقادات روبهرو شد.

سرور غنیمتی براساس آزمایشات »کربن 14« اقدام به تاریخگذاری مطلق محوطه کرد. وی از دو منطقهی مجزا نمونهبرداری کرد؛ اولین نمونه، از مالت و دیگر مواد ساختاری در سقف گالری برداشت شد و نمونۀ دوم، میخ چوبی بود

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 247 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

که در ساخت نقشبرجستۀ نمای جنوبی قربانگاه آتش استفاده شده بود. این نمونهها بهترتیب تاریخهای 80-240±50 میالدی و 50±650-540 میالدی را مشخص کرد (Ghanimati, 2000: 145). در دههی اخیر و پس از انجام بررسی روشمند سیستان و به تبع آن محوطهی کوهخواجه، بنیجمالی براساس مطالعات گسترده برروی دادههای سفالی، به طبقهبندی، گونهشناسی و گونهشناختی سفالهای گردآوریشده پرداخت. براساس نتایا بهدست آمده، کاخ کوهخواجه دارای سه دورۀ استقراری متفاوت است؛ دورهی اول اشکانیان، دورهی دوم ساسانیان و دورهی سوم سدههای 6 تا 8 هجری را شامل میشود که مربوط به دوران اسالمی است (Banijamali et al, 2016: 43).

نتیجهگیری

کوهخواجه محوطهای است که بهدلیل موقعیت استراتژیک و خاص جغرافیاییاش، در ادوار مختلف تاریخی مورد توجه قرار داشته و اوج شکوفایی آن مربوط به دورهی اشکانی و ساسانی بوده است. پیش از این، تاریخ نسبتاً قابلقبولی از گچبُریهای محوطهی کاخ کوهخواجه ارائه نشده بود. »اشتاین« عقیده داشت که این گچبُریها در تاریخی متأخرتر نسبت به نقاشیها اجرا شدهاند. »کروگر« گچبُریها را متعلق به اوایل دورهی ساسانی دانسته؛ اما »هرتسفلد« اجرای گچبُریها را همدوره با نقاشیها و همزمانبا دورهی پارت میداند. او براساس نقوشی مانند سواستیکا، گلهای ششپر و کادربندیهای موجود، معتقد بود که گچبُریهای بهدست آمده مربوط به سدهی اول میالدی است و از هر حیث با گچبُریهای بابلستان و آشور مطابقت دارد. این نظر سالیانِ سال موردقبول پژوهشگران بود؛ اما طی قرن اخیر و با گسترش کاوشهای باستانشناسی در محوطههای مختلف و در پی حفاری محوطههای جدید و کشف گچبُریهای نوین، این امکان فراهم آمد تا گچبُریهای کاخ کوهخواجه مورد مقایسهی گونهشناختی قرار گیرند. برای این منظور سه پالک گچبُری، بهصورت جداگانه مورد مطالعه قرار گرفتند.

نکاتی چند در این مقاله شای ستهی توجه ا ست که ذکر آن باعث رو شنتر شدن مو ضوع می شود: نخ ست اینکه تاریخچهی ا ستفاده از سوا ستیکا یا صلیب شک سته به هزارهی چهارم قبل از میالد در فالت ایران بازمیگردد و نباید ح ضور این نقش را متأثر از فرهنگ یونانی دان ست. دوم اینکه اگر سوا ستیکا در گچبُریهای محوطهی ا شکانی آ شور دیده شده، در گچبُریهای محوطههای کامالً ساسانی حاجیآباد و کیش هم مشاهده شده است و جالبتر آنکه پالک گچبُری کاخ کوهخواجه ازلحاظ فرم کلی نیز با گچبُریهای کیش قرابت بیشنننتری دارد. نکتهی دیگری که باید بدان توجه شود، محل کشف گچبُری شمارهی 3 و الحاقیبودن رواقهاست. آنچه اکنون اهمیت دارد، این است که گچبُریها بر ازارهی رواقهایی قرار دارند که طبق بررسیهای میدانیِ انجامشده و مطالعات گونهشناسیِ صورتگرفته، مطمئناً در دورۀ دوم ساختو ساز در کاخ کوهخواجه به بنا ا ضافه شدهاند. بارزترین ن شانهی معماری دورهی دوم، ایجاد رواق در جبههی شمالی میانسراست که بدون چفتوبست به دیوار گالری چسبیده و نیمستونهای تزیینی دورهی اول در زیر این رواقها دفن شدهاند.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 248 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

با توجه به تشابهات گچبُریهای یافتشده توسط موسوی با گچبُریهای پیشین، احتماالً همهی گچبُریها مربوط به یک دورهی زمانی بودهاند. از ویژگیهای مهم این نقوش، تقارن و تکرار پیوستهی آنهاست که از مهمترین شاخصههای هنر گچبُری ساسانی محسوب میشود. در گچبُریهای کاخ کوهخواجه، بیشتر با نقوش هندسی و گیاهی روبهرو هستیم که از لحاظ شکل میتوان آنها را به سه گروه مدوّر، مربع و کنگرهدار تقسیم کرد؛ این تقسیمبندی درواقع همان است که محققان، برای نقوش گچبُری دورهی ساسانی درنظر گرفتهاند. قرارگرفتن گچبُری بر روی الحاقات معماری دورهی دوم، مقایسههای گونهشناختی در کنار تاریخگذاری مطلق انجامشده، تعلق گچبُریهای کاخ کوهخواجه را به دورهی اشکانی ناممکن میسازد و این گچبُریها احتماالًمربوط به قرن سوم و چهارم میالدی هستند. البتّه این نکته را نباید از نظر دور داشت که کاوشهای آینده و کشف نویافتههای جدید میتواند این تاریخگذاری را جابهجا کرده و یا آن را تأیید کند.

پینوشت

1- »او شیدرن« )او شیدا( که امروزه به ا شتباه باعنوان »کوهخواجه« شناخته می شود، در ادوار مختلف دارای ا سامی متعددی مانند: »او شیدم او شیدرنه«، »او شدا شتار«، »او شیدا«، »او شیدر«، »کوه سکز«، »کوه قعلوس«، » سپند کوه«، »کوه رستم«، »کوه زور«، »بنکوه« و »خماهن« بوده است )مهرآفرین،1391: 167(. معنای اسم این کوه به فار سی امروزی، »کوه خدا« بوده و در سنّت محلی به » سرای ابراهیم« مشهور ا ست؛ ظاهراً ابراهیم پیامبرِ پیش از اسالم را با زرتشت یکی میدانستهاند )هرتسفلد،1381: 297(. 2- پانزده بار نام این کوه در اوستا مشاهده میشود )مهرآفرین، 1379: 15(. 3- این کاخ با اسننامی مختلفی چون قلعهی کافران، قلعهی رسننتم، قلعهی سننام، قلعهی قهقهه )گاگاشننهر( و قلعهی سهمجوس نیز شناخته میشود )Alaei Moghaddam,2015:4356(. 4- »سنننرور غنیمتی« در بازدید از کوهخواجه توانسنننت نمونههایی را برای تعیین کربن 14 از دو منطقهی مجزای محدودهی اصننلی انتخاب کند. اولین مجموعه از نمونهها، از سنناروج و دیگر مواد سنناختاری که در سننقف ناهموار گالری نقا شی بهکار رفته بود، انتخاب شد و نمونهی دوم، از گلمیخهای چوبی بردا شت شد که در ساخت نقوش برجستهنمای جنوبی آتشکده بهکار رفته بود. این نمونهها در البراتوار دانشگاه کالیفرنیا در برکلی مورد آزمایش قرار گرفت و دو دورهی مجزای ساخت و ساز را آشکار کرد (Ghanimati,2001). 5- نقوش زنجیرهی خمپا معموالً بین دو خط موازی طراحی میشود که حدود نقش را معیّن میکند. این آرایه اغلب بهعنوان یک حاشیهی تزیینی استفاده شده و به گونههای مختلفی چون: تکخطی، دوخطی و چندخطی وجود دارد )سامانیان و حسنزاده،1392: 57(.

منابع

کتب:

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 249 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

- الیاده، میرچا، 1372، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جالل ستاری، تهران: انتشارات سروش. - ایازی، سوری و سیما میری، 1385، گچبُری در آرایهها و تزیینات معماری، تهران، انتشارات موزهی ملی ایران باستان. - بنیجمالی، سیده لیال، 1387، گاهنگاری نسبی محوطههای کوهخواجه براساس سفالهای سطحی، پایاننامهی دورهی کارشناسی ارشد باستانشناسی، زاهدان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه سیستان و بلوچستان. - بوسایلی، ماریو و اُمبرتو شراتو، 1376، هنر پارتی و ساسانی، ترجمه دکتر یعقوب آژند، تهران: انتشارات مولی. - پرادا، ایدت؛ رابرت، 1383، هنر ایران باستان )تمدنهای پیش از اسالم(، ترجمه یوسف مجیدزاده، تهران: انتشارات دانشگاه تهران. - پوپ، آرتر آپم و فیلیس اکرمن، 1387، سیری در هنر ایران، از دوران پیش از تاریخ تا امروز، ویرایش سیروس پرهام، چاپ اول، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. - خانمرادی، مژگان، 1385، گچبُریهای قلعهی یزدگرد، مضامین و فنّاوری و تأثیرات آن در گچبُریهای ساسانی و اسالمی، پایاننامهی کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تهران. - چهری، محمداقبال، 1386، پژوهشی در گچبُریهای ساسانی، پایاننامهی کارشناسیارشد در رشتهی باستانشناسی، زاهدان، دانشگاه سیستان و بلوچستان. - سرفراز، علیاکبر و بهمن فیروزمندی، 1386، باستانشناسی و هنر دوران تاریخی ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی، چاپدوم، تهران: انتشارات مارلیک. - شائیتش، یوردیس بالترو و آرتور آپهام پوپ، 1387، گچبُریهای ساسانی، سیری در هنر ایران از دوران پیش از تاریخ تا امروز، ترجمه نوشیندخت نفیسی، جلد دوم، دورهی ساسانی، چاپ اول، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. - شیپمان، کالوس، 1383، تاریخ شاهنشاهی ساسانی، ترجمه فرامرز نجد سمیعی، چاپ اول، تهران: انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور. - فریه، دبلیو، 1374، هنرهای ایران، ترجمه پرویز مرزبان، تهران: نشر فروزان. - قندگر، جواد و دیگران، 1383، کاوشهای باستان شناختی قلعه زهاک هشترود، مجموعه مقاالت همایش بینالمللی باستانشناختی ایران حوزهی شمال غرب، به کوشش مسعود آذرنوش، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، پژوهشکده باستان شناسی. - رحیمی، زمرد، 1381، سیمای فرهنگی میراث استان سیستان و بلوچستان، چاپ اول، تهران: انتشارات سازمان میراث فرهنگی. - رستمی، هوشنگ، 1390، بررسی نقوش و نشانهای نمادین در سنگنگارهها و گچبُریهای ساسانی، پایاننامهی دورهی کارشناسی ارشد باستانشناسی، زاهدان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه سیستان و بلوچستان. - زارعی، محمدابراهیم، 1392، آشنایی با معماری جهان، چاپ چهاردهم، تهران: انتشارات فنآوران.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 250 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

- کالا، مالکوم، 1385، اشکانیان )پارتیان(، ترجمه مسعود رجبنیا، چاپ سوم، تهران: انتشارات هیرمند. - کروگر، ینس، 1396، تزیینات گچبُری ساسانی، ترجمه فرامرز نجد سمیعی، چاپ اول، تهران: انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها )سمت(. - گیرشمن، رومن، 1339، جزیره خارک، چاپ اول، تهران: انتشارات شرکتهای نفت ایران. - گیرشمن، رومن، 1370، هنر ایران در دوران پارت و ساسانی، ترجمهی بهرام فرهوشی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. - گیرشمن، رومن، 1378، بیشاپور )موزاییکهای بیشاپور(، ترجمهی اصغر کریمی، جلد دوم، تهران: انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور.

- محمدخانی، کورش. 1388، گزارش بررسننی باسننتانشننناسننی و تشننکیل بانک اطالعاتی محوطه کوهخواجه- سیستان، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور، پژوهشکده باستانشناسی. - محمدیفر، یعقوب، 1387، باستان شناسی و هنر اشکانی، چاپ اول، تهران: انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها )سمت(. - محمدیفر، یعقوب و فرهاد امینی، 1394، باستانشناسی و هنر ساسانی، چاپ اول، تهران: انتشارات شاپیکان.

- موسوی، محمود. 1375، یادمان خشتی کوهخواجه زابل و خالصهای از نتایا مطالعات و کاوشهای انجامشده در آن، مجموعه مقاالت اولین کنگرۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایران، به کوشش باقر آیتاهلل زادهی شیرازی، جلد چهارم، تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی کشور. - مهرآفرین، رضا و سیدرسول موسویحاجی، 1386، بررسی روشمند باستانشناختی سیستان )فاز 1(، پژوهشکدهی باستانشناسی کشور و دانشگاه سیستان و بلوچستان، 15 جلد. - مهرآفرین، رضا، 1391، بر چکاد اوشیدا، چاپ اول، تهران: نشر دریافت. - هرتسفلد، ارنست، 1381، ایران در شرق باستان، ترجمهی همایون صنعتیزاده، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دانشگاه شهید باهنر.

مقاالت:

- سامانیان، صمد و مینا حسنزاده، تابستان 1392، شناخت و جستوجوی نقش زنجیرهی خمپا و جایگاه آن در تمدنهای باستان، نشریهی هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی، دورهی 18، شمارهی 2، صص 53-64. - سجادی، علی، 1374، هنر گچبُری در معماری ایران، مجله اثر، شمارۀ 25. - فتاحی، قاسم و کیوان لولویی، زمستان 1387، تعامالت علمی جهان اسالم و غرب در قرون اولیهی هجری، نشریهی تاریخ، دورهی 3، شماره 11، صص 151 – 172. - مهرآفرین، رضا، 1379، سیستان در اوستا، فروهر، بخش چهارم، سال 35، شمارۀ 1-2.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 251 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

- مهرآفرین، رضا و داوود صارمینائینی و مرجان شهرکیفرخنده، 1391، آرامگاهها و قبور کوه خواجه سیستان، پژوهشنامهی خراسان بزرگ، سال 3، شمارۀ 9، صص 66-53.

منابع التین - Alaei Moghadam. Javad, 2015, Kooh-e Khajeh Based on Archaeology (Survey and Study of Ancient Structures Existing in Kooh-e Khajeh of ), International Journal of Management and Humanity Sciences. Vol. 4 (1), 4355- 4367. - Azarnoush, Massoud. 1994, The Sasanian Manor House at Hajiabad, , Monography di Mesopotamia III (Florence, fierenze, case Editrice Letter). - Banijamali, Seyyedeh Leila. Javad Alaei Moghadam. Seyyed Rasoul MousaviHaji. Reza MehrAfarin. 2016, “A Review on Chronoligy of Place of Kuh- e Khajeh (Qaleh Kaferun) Relying on the Surface Potsherd” The International Journal of Humanities, Vol. 23. Number 2. pp. 43-60. - Ghanimati, soroor. 2000, “New Perspectives on the Chronological and Functional Horizons of Kuh-e Khwaja in sistan”, Iran, vol. 38, pp. 137-150. - Ghanimati, Soror. 2001, “Kuh-e Khwaja: A major Zoroastrin Tempel Complex In Sistan' . A Dissertation Submitted in Partial Satisfaction Of The Requirements For the Degree Of Philosophy in Near Eastern Studies. University Of California. Berkeley. - Gullini, Giorgio. 1964, Architetura Iranica Dagli Achemenidi ai Sasanidi ⅱPalazzo Di Kuh-I Khawagio. Einaudi. Turin. - Herzfeld, Ernest. 1941, Iran In The Ancient East. London. - Kawami, Trudy S, 1987, Monumental art of the partian period in Iran, In: Acta Iranica: 26 - Kroger. O. 1978, Stucco in the Royal hunter by Oliver Harper, New York, The Asia society. - MehrAfarin, Reza. Seyyed Rasoul Mousavi Haji. Seyyedeh Leila Bani Jamali. 2011, Archaeological Survey of Kooh-e Khajeh in Sistan, The International Journal of Humanities. Vol 18. Number 1. pp. 43-63. - Moorey, P. R. S, 1976, Parthian and Sasanian Metalwork in the Bomford Collection, The Burlington Magazine, Vol. 118, No. 879, 356+358-361. - Mosalla, masoumeh, 2006. Kuh-e khwaja, General Office of cultural offairs, Tehran. - Pope, Arthur Uppham, 1938, Sasanian Stucco Figural. A Survey of Parsian Art, Tehran, Soroush Press.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 252 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

- Stein, Sir Aurel, 1928, Innermost Asia: Detailed Report of Explorations in Central Asia, Kan-Su, and Eastern Iran" carried out and Described under the Orders of H.M. Indian Government, 4 vols, Oxford. - Thompson, D. 1976, Stucco from Chal-Tarkhan Eshgabad near Ray, Worminister, Asia Phillips Ltd.

Analysis, Typology, and Chronology of Stuccos in the Palace of Kuh-e Khwajeh

Zahir Waqs Abbasi* 1 Reza Mehr Afrin2 Seyed Rasoul Mousavi Haji3

Abstract "Oshida Mountain" (Mount Khajeh) has been used intermittently in the Sistan Plain because of its unique strategic position. In the southeastern slope of the mountain, there is a fortress trace that became known as the "Castle of the Disbelievers" after the arrival and conquest of the region. Based on the relative chronology of the pottery specimens of the two settlements in this castle, the first period dates from the third century BC to the end of the Sasanian period, and the second period is from the sixth to the eighth century AH. In the present study that follows a descriptive-analytical type of research, the stucco casts of the Khajeh Mountain Palace, which are divided into three groups: circular, square and congressional are investigated on the basis of archaeological reports. There is no plausible history for these stucco designs and no comprehensive comparative study has been carried out; in addition to architectural studies, more than hundreds of stucco art from various historical sites have been observed, identified and compared. These artworks were found to be very similar to the plaster castings of Bishapour of the Sassanid era, Hajiabad and Kish. Another point to note is the addition of porches on the north side of the courtyard on which the Khajeh Palace stucco designs are mounted and

1. PhD student of archeology in the historical era. University of Mazandaran (Corresponding Author) [email protected]. 2. Associate Professor of Archeology, Faculty of Art and Architecture, Mazandaran University [email protected]. 3 . Associate Professor of Archeology, Faculty of Art and Architecture, Mazandaran University [email protected].

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 253 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

they were certainly added during the second phase of construction and this embarks the fact that they were added during the Sassanid era. Research aims: 1. Identifying and dating the stucco designs of the Khajeh Mountain Palace. 2. Studying the typology of stucco designs of the Khajeh Mountain Palace in terms of shape. Research questions: 1. What era are the stucco designs of the Khajeh Mountain Palace related to? 2. Are the stucco designs of the Khajeh Mountain Palace created during the erection of the first structure or added during the second construction? Keywords: Oshida (Mount Khajeh), the Khajeh Mountain Palace, Stucco designs, Typology, Dating, Sassanid Period.

Introduction Oshida Mountain (Khajeh), 30 km southwest of Zabul, is one of the most significant archeological sites in Iranian history. This trapezoidal basaltic lava is about 120 meters above the surface of the Sistan Plain, with a length of 2 to 2.5 km east-west and 1.5 to 1.7 km north-south and is located in the middle of the Great Hamoun Lake. Bearing in mind that modification in the government and central power is one of the most vital reasons in the conversion of the sciences, especially in architecture and decoration; hence, the history of science and art should not be regarded discrete from the history of social, economic and cultural revolutions (Fatahi and Lului, 2008: 151). One of the architectural decorations used in the Parthian and Sassanid monuments is the plaster decorations in the form of stucco designs. The artistic features of the stucco motifs and the style of plaster work were greatly expanded and flourished during this time, and specific patterns emerged during each period. This type of decoration, as a party tradition, entered Iran through Greece and Rome and regained its eastern character over time. The art cautiously developed early in the Sassanid era and peaked during the end of the age. In the archeological excavations and excavations of the Kuh-e-Khaje Palace, exemplary instances of stucco art and painting are exquisitely intertwined and the

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 254 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

geometric patterns are skillfully formed and repeated frequently. In the following we will examine in detail the stucco artwork of the area. Since the purpose of this study is to study, identify and date the stucco artwork of the Khajeh Palace, the research method is based on a descriptive-analytical method and a documentary and library study based on archaeological reports is carried out. In the plaster castings of the Kuh-e-Khaje Palace, we are faced with geometric and plant-based patterns that are constantly duplicated and symmetrical and can be divided into three groups of circular, square, and congressed; this categorization is similar to what scholars have applied when studying the stucco artworks of the Sassanid era. As the research progresses, more than hundreds of plaster castings from various sites in the historical period were observed, compared, and typologically compared, and found to be very similar to the stucco artworks of Sassanid sites. The first serious step in identifying the historic mountain took place in 1915 by Earl Stein, an English-speaking archaeologist; the results of his studies are documented in his famous book: "Deep in Asia" (Stein, 1928). Thereafter, the German scholar, Hertzfeld continued his exploration of Mount Khajeh. He visited the site in 1925 and returned four years later to study and survey it. The final result of his work was published in 1941 in the book "Iran in the Ancient East" (Herzfeld, 1941). The third scientific work after Hertzfeld's excavations at Mount Khajeh was carried out by an Italian delegation headed by Gulini in 1961, the results of which were published in a book called Mount Khajeh (Gullini, 1964). The archaeologist “Soror Ghanimati” began to study the ancient palace and documented many findings (Ghanimati, 2001). Mount Khajeh was the subject of a systematic archaeological survey by Sayed Rasoul Mousavi Haji and Reza Mehr Afarin in 2007, during which seven sites were identified from historical and Islamic times (Mehrafarin and et al, 2011: 44; Mehr Afarin & Mousavi Haji, 2007). In continuation of this process, the study of clay pottery for relative chronology was carried out by Leila Bani Jalali in 2008 (Bani Jalali, 2008) and then in 2009 by a team supervised by Korosh Mohammad Khani was established for the purpose of launching a site database and aforementioned examined the site judiciously (Mohammadkhani, 2009). The excavations of Stein, Hertzfeldt and Mahmoud Mousavi led to the discovery of stucco artwork. The results of which are as follows: In a room in the western part of the painting hall, Stein discovered a plaster fragment with red residues in its holes. This plaster has a circular design and resembles that of Bishopour's plaster cast (Stein, 1928).

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 255 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

Hertzfeld also discovered several plaster castings from Mount Khajeh, which unfortunately did not specify the exact location of their discovery. Based on framing and motifs such as swastika and hexagonal flowers, he believed that the obtained stuccos belonged to the 1st century AD and in all respects corresponded to the plaster castings of Babylon and Assyria (Hertzfeld, 2002: 299). Dr Mahmoud Mousavi has also made plaster casts in his excavations, saying: "The porches can be clearly seen inside. According to the similar plastering found by Hertzfeld, who attributed it to the Parthian period, these stuccos, which coincided with and worked in the same manner, must also belong to the Parthian period' (Mousavi, 1375: 89). He correctly attributes these porches and stucco moldings to the second period of construction in Mount Khajeh.

Conclusion Mount Khajeh is an area that, due to its strategic geographical location, has been considered in various historical eras specifically during the Parthian and Sassanid periods. Prior to that, the relatively acceptable history of plaster castings in the Khajeh palace had not been presented. Stein believed that these stucco artworks were executed at a later date than the paintings. Kruger considered the stucco to be of the early Sassanid era, but Hertzfeldt concludes that it was consistent with paintings and at the same time as the Parthian period. Based on drawings such as swastikas, hexagons, and existing framing, he believed that the stucco artworks were from the 1st century AD and in every respect corresponded to the plaster castings of Babylon and Assyria. This idea was accepted year by year by researchers, but over the last century, with the expansion of archaeological excavations at various sites and the introduction of new sites and the discovery of new plaster artworks; basis for comparing the findings of the Khajeh mountain with other archeological discoveries was established; for this purpose, the three plaster board plates were studied separately. There are several points to be made in this article that adds clarity. First, the history of using the Swastika or broken-cross pattern dates back to the fourth millennium BC in the Iranian plateau, and the presence of this pattern was not influenced by Greek culture. Second, if swastikas were found in the enclosures of the court of Assyria, they were also found in the enclosures of the purely Sassanid lands of Hajiabad and Kish. More interestingly, the stucco artworks of the Khajeh mountain were alike in term of from to their Kish artwork counterparts. Another point to note is the discovery of the stucco artwork of number 3 and the addition of porches. What is imperative now is that the

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 256 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

plaster castings are located on the porches, which, according to field studies and typological studies, have certainly been added to the building during the second phase of construction at the Khajeh Palace. The most striking sign of the second period architecture is the creation of a porch on the north face of Mesopotamia, which is fastened to the gallery wall, and the first period decorative half-columns are buried beneath these porches. Given the similarities of the plaster castings found by Mousavi with the previous plaster casts, it is likely that all plaster casts are related to a specific period. An important feature of these motifs is their continuous symmetry and repetition, which is one of the most important features of the Sassanid art of stucco. In the plaster castings of the Khajeh palace, we are faced with geometric and plant motifs that can be formally divided into three groups: circular, square, and congressional; that is, in fact, the same scholars applied to Sassanid stucco categorization. Placing plaster on second-level architectural extensions and typological comparisons along with absolute dating made it impossible to attribute the stucco artworks of the Khajeh palace to the Parthian period; hence, the plaster works probably date back to the 4th century. Of course, it should be kept in mind that future explorations and discoveries of new discoveries can displace or confirm this dating.

Resources: - Alaei Moghadam. Javad, 2015, Kooh-e Khajeh Based on Archaeology (Survey and Study of Ancient Structures Existing in Kooh-e Khajeh of Sistan), International Journal of Management and Humanity Sciences. Vol. 4 (1), 4355-4367. Azarnoush, Massoud. 1994, The Sasanian Manor House at Hajiabad, Iran, Monography di Mesopotamia III (Florence, fierenze, case Editrice Letter). - Ayazi, Suri and Sima Miri, 2006, Plastering in Architectural Arrangements and Decorations, Tehran, National Museum of Ancient Iran Publications. - Bani Jammali, Sayyed Leila, 2008, Relative chronology of the area of Khawaja Mountains on the basis of surface pottery, Master’s Degree in Archeology, , Faculty of Literature and Humanities, Sistan and Baluchestan University. Banijamali, Seyyedeh Leila. Javad Alaei Moghadam. Seyyed Rasoul MousaviHaji. Reza MehrAfarin. 2016, “A Review on Chronoligy of Place of Kuh-e Khajeh (Qaleh Kaferun) Relying on the Surface Potsherd” The International Journal of Humanities, Vol. 23. Number 2. pp. 43-60.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 257 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

- Bossaili, Mario and Umberto Sherato, 1997, The Art of Party and Sassanid, translated by Dr. Ya'qub Ajand, Tehran: Molly Publishing. - Chari, Mohammad Jabal, 2007, Research in Sassanid Plastering, M.Sc. Thesis in Archeology, Zahedan, Sistan and Baluchestan University. - College, Malcolm, 2006, Parthian, translated by Massoud Rajabnia, Third Edition, Tehran: Hirmand Publications. - Eliade, Mircha, 1993, A Treatise on Religions, Translated by Jalal Sattari, Tehran: Soroush Publications. - Frey, W, 1995, Iranian Arts, Translated by Parviz Marzban, Tehran: Forouzan Publishing. - Gearshman, Roman, 1959, Khark Island, First Edition, Tehran: Iranian Oil Company Publications. - Gearshman, Roman, 1991, Iranian Art in the Parthian and Sassanid Periods, translated by Bahram Faroushi, Tehran: Scientific and Cultural Publications. - Gearshman, Roman, 1999, Bishapur (Bishapur Mosaics), Translated by Asghar Karimi, Volume II, Tehran: Cultural Heritage Organization of Iran. - Ghandegar, Javad et al., 2004, Archaeological excavations of Zahak Hashtrood Castle, Proceedings of the International Iranian Archaeological Conference of Northwest Basin, by Massoud Azarnoush, Tehran, Cultural Heritage and Tourism Organization, Institute of Archeology. - Ghanimati, soroor. 2000, “New Perspectives on the Chronological and Functional Horizons of Kuh-e Khwaja in sistan”, Iran, vol. 38, pp. 137-150. Ghanimati, Soror. 2001, “Kuh-e Khwaja: A major Zoroastrin Tempel Complex In Sistan' . A Dissertation Submitted in Partial Satisfaction Of The Requirements For the Degree Of Philosophy in Near Eastern Studies. University Of California. Berkeley. - Gullini, Giorgio. 1964, Architetura Iranica Dagli Achemenidi ai Sasanidi ⅱPalazzo Di Kuh-I Khawagio. Einaudi. Turin. -Herzfeld, Ernest. 1941, Iran In The Ancient East. London. - Hertsfeld, Ernst, 2002, Iran in the Ancient East, translated by Homayoun Sanatizadeh, Tehran, Shahid Bahonar University Humanities and Cultural Studies Institute. - Kawami, Trudy S, 1987, Monumental art of the partian period in Iran, In: Acta Iranica: 26.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 258 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

- Khan Moradi, Mojgan, 2006, Yazdgerd castle castings, themes and technology and their effects on Sassanid and Islamic castings, MSc thesis, Tehran University, Tehran. - Kruger, Jens, 1396, Sassanid Plaster Decorations, translated by Faramarz Najd Samiei, First Edition, Tehran: Humanities Textbooks Publishing Universities (samt). - Kroger. O. 1978, Stucco in the Royal hunter by Oliver Harper, New York, The Asia society. - Mehr Afarin, Reza, 2000, Sistan in Avesta, Forouhar, Fourth Section, Year 35, No. 2- 1- Mehr Afarin, Reza and Seyed Rasoul Mousavi-Haji, 2007, Systematic Archaeological Survey of Sistan (Phase 1), National Archaeological Research of Sistan and Baluchestan University, 15 vols. - MehrAfarin, Reza. Seyyed Rasoul Mousavi Haji. Seyyedeh Leila Bani Jamali. 2011, Archaeological Survey of Kooh-e Khajeh in Sistan, The International Journal of Humanities. Vol 18. Number 1. pp. 43-63. - Mehr Afarin, Reza, 2012, on Cheshad of Oshida, First Edition, Tehran: Received Publication. - Mehr Afarin, Reza and Davood Saremi-Naini and Marjan Shahraki-Farkhande, 2012, Tombs and Graves of Khaje Sistan Mountains, Journal of Greater Khorasan, Volume 3, Number 9, pp. 53-66. - Mohammad Khan, Cyrus. 2009, Report on Archaeological Survey and Formation of Database of Khajeh-Sistan Mountains, Cultural Heritage, Crafts and Tourism Organization of Iran, Institute of Archeology. - Mohammadifar, Yaghoub, 2008, Parthian Archeology and Art, First Edition, Tehran: University of Humanities Textbooks Publishing (Position). - Moorey, P. R. S, 1976, Parthian and Sasanian Metalwork in the Bomford Collection, The Burlington Magazine, Vol. 118, No. 879, 356+358-361. - Mosalla, masoumeh, 2006. Kuh-e khwaja, General Office of cultural offairs, Tehran. - Mousavi, Mahmoud. 1996, Clay Memorial of Zabul Mountain and Summary of Results of Studies and Explorations in it, Proceedings of the First Congress of Iranian Architectural and Urban History, by the efforts of Bagher Ayatollah Zadeh Shirazi, Volume IV, Tehran: Research Institute of Cultural Heritage.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 259 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

- Rahimi, Emerald, 2002, Cultural Heritage of Sistan and Baluchestan Province, First Edition, Tehran: Cultural Heritage Organization Publications. - Rostami, Hooshang, 2011, Examination of Symbols and Symbols in Sassanid Ornithography and Plastering, Master’s Degree in Archeology, Zahedan, Faculty of Literature and Humanities, Sistan and Baluchestan University. - Pope, Arthur Uppham, 1938, Sasanian Stucco Figural. A Survey of Parsian Art, Tehran, Soroush Press. - Prada, Idet; Robert, 2004, The Art of Ancient Iran (Pre-Islamic Civilizations), translated by Yousef Majidzadeh, Tehran: Tehran University Press. - Pope, Artem App, and Phyllis Akraman, 2008, A Survey of Iranian Art, From Prehistoric to the Present, Edited by Sirus Parham, First Edition, Tehran: Scientific and Cultural Publications. - Sajjadi, Ali, 1995, The Art of Plastering in Iranian Architecture, Journal of Work, No. 25. - Sarfaraz, Ali Akbar and Bahman Firouzmandi, 2007, Archeology and Art of the Median Historical Age, Achaemenid, Ashkani, Sassanid, Second Edition, Tehran: Marlik Publications. - Shaitesh, Yordis Baltero and Arthur Apraham Pope, 2008, Sassanid Plastering, A Survey of Iranian Art from Prehistoric Times to the Present, Translated by Nooshinokht Nafisi, Volume Two, Sassanid Period, First Edition, Tehran: Scientific and Cultural Publications. - Samanian, Samad, and Mina Hassanzadeh, Summer 2013, Understanding and Searching for the Role of the Kampa Chain and Its Position in Ancient Civilizations, Journal of Fine Arts - Visual Arts, Volume 18, Number 2, pp. 64-53. - Shipman, Claus, 2004, History of the Sassanid Empire, Translated by Faramarz Najd Samiei, First Edition, Tehran: Cultural Heritage Organization Publications. - Stein, Sir Aurel, 1928, Innermost Asia: Detailed Report of Explorations in Central Asia, Kan-Su, and Eastern Iran" carried out and Described under the Orders of H.M. Indian Government, 4 vols, Oxford. - Thompson, D. 1976, Stucco from Chal-Tarkhan Eshgabad near Ray, Worminister, Asia Phillips Ltd.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 260 نشریه علمی- پژوهشی مطالعات هنر اسالمی، سال پانزدهم، شماره 35 فصل پاییز 98 Archive of SID

- Zarei, Mohammad Ibrahim, 2013, Introduction to World Architecture, 14th Edition, Tehran: Fanavaran Publications.

عنوان مقاله: تحلیل، گونهشناسی و تاریخگذاری گچبُریهای کاخ کوهخواجه www.SID.ir 261