121

فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم تأملی در باب هویت دو آرامگاه هشتضلعی گنبددار ِکشیت و نَ ْسک؛ بخش گلباف کرمان محمدابراهیم زارعی* دانشیار گروه باستانشناسی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا همدان )نویسندهی مسئول( یداله حیدری باباکمال** دانشجوی دکتری گروه باستانشناسی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا همدان مجید منتظر ظهوری*** دانشجوی دکتری گروه باستانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران

تاریخ دریافت مقاله: 18/3/94 تاریخ پذیرش نهایی:94/6/17

چکیــــده:

یکی از مهمترین بناهای دورهی ِاسالمی ایران، پس از مساجد، آرامگاهها میباشند. موجودیت این بناها در ارتباط با شخصیتهای مذهبی و یا بزرگان محلی و منطقهای تفسیر میشود. طی بررسی باستانشناسی که به منظور شناسایی محوطههای باستانی شهداد، اندوهجرد و گلباف از توابع کرمان در پائیز 1390 خورشیدی انجام گرفت؛ دو بنای هشتضلعی گنبددار شناسایی و ثبت گردیدند. بناهای فوق در روستاهای کشیت و نسک بخش گلباف واقع، و در ارتباط با قبرستانهای روستا احداث شدهاند. با توجه به اینکه تاکنون این دو بنا شناسایی و معرفی نشدهاند؛ پژوهشی منسجم در خصوص وضعیت آنها ضروری به نظر میرسد. بر این اساس، مهمترین هدف پژوهش حاضر تعیین ماهیت و کارکرد بناهای فوق با توجه به بافت تاریخی و فرهنگی آنها و ارائهی تاریخگذاری نسبی در مقایسه با نمونههای مشابه است. روش بهکار رفته برای دستیابی به اهداف مذکور نیز بر مبنای بررسی سیستماتیک )فشرده( باستانشناسی و روش توصیفی-تحلیلی در کنار استفاده از منابع مکتوب است. مهمترین پرسشهایی که اساس پژوهش حاضر را تشکیل میدهند عبارتند از: 1. قدمت بناهای فوق به چه تاریخی بر میگردد؟ 2. کارکرد احتمالی و علت وجودی آنها با توجه به بافت تاریخی و فرهنگی منطقه چیست؟ نتایج پژوهش نشان میدهد با توجه به مقایسه نقشه و تزئینات این آرامگاهها با نقشههای مقابر قرون میانی ًاحتماال بناهای هشتضلعی نسک و کشیت به دورهی سلجوقی و یا ایلخانی تعلق دارند. همچنین با مقایسهی دو بنای مورد مطالعه با یکدیگر نیز میتوان گفت که انتساب آرامگاه نسک به دورهی سلجوقی با احتمال بیشتری عنوان میشود؛ چرا که سبک تزئین و نقشهی آن به بناهای دورهی سلجوقی نزدیکتر است و ًاحتماال با توجه به عامل یاد شده، آرامگاه نسک نسبت به آرامگاه کشیت از قدمت بیشتری برخوردار است. در ارتباط با ِکارکرد بناهای نسک و کشیت نیز میتوان گفت از آنجایی که هر دو بنا در درون قبرستانهای روستا واقع شدهاند؛ مرتبط با شخصیتهای مذهبی و یا بزرگان روستا بنا شدهاند و بن مایهی اصلی شکلگیری قبرستان روستا مرتبط با این دو اثر است.

واژه های کلیدی: آرامگاه هشتضلعی گنبددار، دوره سلجوقی، دوره ایلخانی، بررسی باستانشناسی.

*[email protected] **[email protected] ***[email protected] 122 فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم

مقدمه 2. به نظر میرسد این بناها مرتبط با شخصیتهای مذهبی از بناهای آرامگاهی در قرون نخستین اسالمی، نمونههای و یا بزرگان روستا احداث شده باشند و بنمایهی اصلی قابل توجهی بر جای نمانده است. قسمت اعظمی از شکلگیری قبرستان روستا مرتبط با این دو بنا باشد. این معماری آرامگاهی در اوایل ی دوره اسالمی ایران، از پژوهش در سال 1390ه.ش. و در قالب پروژهی »بررسی میراث معماری پیش از اسالم تأثیر پذیرفته؛ با این حال و شناسایی باستانشناسی بخشهای شهداد و گلباف در اوایل ی دوره اسالمی از هرگونه یادگار رسمی برای شهرستان کرمان« توسط نگارندگان انجام شد. بر اساس مردگان رویگردان بودند و پیامبر سفارش کرده بود که آن از وضعیت کنونی و عوارض پیرامونی تمامی بناها و آثار گورها هم سطح زمین باشند. پس از قرون نخستین اسالم، تاریخی از جمله دو بنای هشت ِضلعی گنبددار کشیت و دیدگاههای سادگی در مورد اماکن تدفین کنار گذاشته شد نسک توصیف و گزارش دقیقی به-همراه نقشهی بنا تهیه و در مورد رسوم تدفین سرپیچیهایی جزئی صورت گرفت شده و عکسبرداری از تمامی جهات و داخل آنها صورت که گاه به نوعی حرکت فرهنگی و اجتماعی در مقابل گرفته است. در جهت بازشناسی هویت و کارکرد این نامالیمات سیاسی آن روزگاران نیز محسوب میگردید. از دو بنای هشتضلعی، از روش توصیفی-تحلیلی در کنار آن پس، کمکم مدفن به عبادتگاه تبدیل شد و در قرون منابع مکتوب تاریخی بهره گرفته شده است. در خصوص میانی اسالم چنین بناهایی از فراوانی قابل توجهی در پیشینهی فعالیتهای باستانشناسی منطقه جهت شناسایی هر منطقه و یا شهری برخوردار شدند. منطقهی کرمان آثار تاریخی و باستانی آن، میتوان به پژوهشهای احمد در قرون میانی اسالم )بهخصوص در دورهی سلجوقی(، مستوفی در سال 1346 خورشیدی به منظور انجام مطالعات نمونههای جالبی از آرامگاهای گنبددار را در بر میگیرد کویری در شرق شهداد اشاره کرد. همچنین کاوشهای که یک گونه از آنها موسوم به آرامگاه هشتضلعی گنبدار علمی باستانشناسی به سرپرستی علی حاکمی و میرعابدین است. طی بررسی باستانشناسی که به منظور شناسایی کابلی در حاشیهی غربی کویر لوت از سال 1356ـ 1348 محوطههای باستانی مناطق شهداد، گلباف و اندوهجرد از خورشیدی و کشف گورستانهای هزارهی دوم و سوم ق.م، توابع کرمان صورت گرفت؛ آثار ارزشمندی از جمله دو بنای از فعالیتهای مهم باستانشناسی منطقه میباشد که در آرامگاهی هشتضلعی گنبددار در بخش گلباف شناسایی و خالل گزارشهای آنها اشارات اندکی به منطقهی گلباف مطالعه شدند. این دو بنا تاکنون ناشناخته و هیچ اقدامی شده است. تنها تکنگاری اختصاص داده شده به منطقهی در معرفی آنها صورت نپذیرفته است. بنابراین پژوهشی گلباف کرمان که به معرفی فرهنگ عامهی مردم و تاریخ مستقل جهت شناسایی و کارکرد آنها ضروری مینمود. آن پرداخته؛ کتاب محمدجواد اسدی گوکی است. با این مهمترین پرسشهایی که اساس پژوهش حاضر را تشکیل حال در هیچ منبعی تاکنون به این دو بنا اشارهای نشده و میدهند عبارتند از: 1. قدمت بناهای فوق به چه تاریخی ذکری از آنها به میان نیامده است. بر میگردد؟ پیشینه تاریخی منطقه مورد مطالعه 2. کارکرد احتمالی و علت وجودی آنها با توجه به بافت گوک )گلباف( تاریخی و فرهنگی منطقه چیست؟ با توجه به اینکه شهر گلباف در 110 کیلومتری ِجنوب شرق کرمان واقع بناهای مزبور فاقد هر نوع کتیبهای بودند، تاریخگذاری شده است. این شهر از شمال به کرمان از جنوب به بم، آنها مشکل است. با این حال میتوان فرضیاتی به این از شرق به کویر لوت و از غرب به راین منتهی میشود. شکل را مطرح نمود: 1. با توجه به نقشههای مشابه در نام قدیمی آن گوک، مصغر گود و به معنای گودال است قرون میانی اسالم، ًاحتماال بناهای هشت-ضلعی نسک و و وجه تسمیهی آن به این خاطر است که کوههای اطراف کشیت به دورهی سلجوقی و یا ایلخانی تعلق داشته باشند گلباف را احاطه نموده و شهر را درون گودی قرار داده است. فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم 123

گویا قبل از گوک نام شهر »گودعلی« بوده است. همچنین نمیتوان به درستی معلوم کرد؛ با این حال ًاحتماال قدمت آن گفته میشود که کلمهی خبق که در معجمالبلدان ذکر شده به اوایل دورهی قاجاریه میرسد )مستوفی 1351، 143-95(. همان گوک بوده که امروزه از قصبات مهم است و چندین آبادیهای اطراف شهداد به واسطهی موقعیت مساعد بر سر کارخانهی قالیبافی دارد )وزیری 1353، 223(. از نظر راههای خراسان، سیستان و کرمان بایستی از پایگاههای ِقدمت سکونت در چند سدهی ِاخیر منطقهی گلباف، پس از ثابت راهزنان بیابان بوده باشند. شاید خود شهر به واسطهی قرون میانی اسالمی، میتوان به قبور منطقهی اشاره کرد. جمعیت زیاد و وجود ساخلوی دیوان از امنیت نسبی برخوردار چنانکه در حوالی قلعهی پائین گلباف قبرهای زیادی وجود بوده است؛ ولی اندوهجرد و کشیت که سالیان دراز از تاخت و دارد که به عقیدهی اکثر ریشسفیدان گلباف، قبور فوق تاز افاغنه در امان نبودهاند؛ از اماکن برگزیدهی دزدان بودهاند. متعلق به افاغنهاند )گوکی 1379، 11(.1 اهمیت این منطقه در دورهی ساسانی به حدی بوده که خبیص ساسانی را به منطقهی بم و نرماشیر متصل مینموده روستای کشیت و نسک 2 منطقهی کشیت از مناطق مسکونی معتبر حاشیهی کویر است )مستوفی 1351، 70 101-(. لوت بوده که قدمت زندگی در این نواحی به واسطهی وفور روستای نسک در حدود 5/1 کیلومتری غرب روستای کشیت آب در منطقه است. قلعه-روستای کشیت و روستای آن با واقع شده و بنای هشتضلعی گنبددار آن در 300 متری قدمتی در حدود قرون متأخر اسالمی، در سمت شمال و شرق روستا در میان زمینهای بایر با پوشش درختچههای شرق آرامگاه هشت ضلعی کشیت واقع شدهاند )تصویر 1(. یپراکنده کهور قرار گرفته است. الزم به ذکر است قلعهای رودخانهی دائمی کشیت به قلعه ـ روستا و بافت قدیمی نیز از دوران تاریخی )اشکانی و ساسانی( در حدود 200 روستای کشیت چسبیده است و از شرق آن میگذرد. به متری شمال بنای هشتضلعی واقع شده است. در متون سبب اراضی قابل کشت هیچ یک از آبادیهای ناحیهی جغرافیایی و تاریخی، جغرافیدانان اسالمی در مورد مناطق شهداد به اندازهی کشیت از نعمت آب بهره-مند نیست. فوق مطالب چندانی ذکر نکردهاند. با این حال میتوان به توصیفات پراکندهای اشاره کرد. از جمله اینکه مقدسی در احسنالتقاسیم در مورد شهرهای خبیص )شهداد( میگوید: »...ناحیت خبیص )شهداد( شهرهای نشک )نسک(، کشید )کشیت(، کوک )گوی گلباف( و کثروا است« )مقدسی 1361، 681( )تصویر 2(.

تصویــر 1. تصویــر ماهــواره ای بنــای آرامگاهــی کشــیت )1( و بافــت قدیمــی قلعه-روســتای کشــیت )2( )برگرفتــه ازGoogle Earth (.

نام کشیت مفهوم روشنی ندارد؛ اما ًاحتماال سابقهی آن به دورهی تسلط کوشانیها میرسد و نام آن از کش و کج آمده باشد. زمان بنای قلعه-روستا و بافت قدیمی کشیت را تصویر 2. تصویر ماهوارهای بنای آرامگاهی نسک )برگرفته ازGoogle Earth (. 124 فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم

نگرش مختصری بر بناهای آرامگاهی گنبددار در یزد -متعلق به دورهی سلجوقی- را با طرح هشتضلعی شأن واالیی که مقبره از همراهی با بناهای وابسته بدست بنا کردهاند. در دورهی ایلخانی نیز ایجاد بناهای چند ضلعی آورد بر این امر داللت دارد که عملکرد آن ًصرفا به مکانی توسعه یافت و بناهای متعددی به این سبک ساخته شد برای تدفین و یا یادبود محدود نمیشد. مقبره در جامعهی که از میان آنها گنبد سلطانیه و گنبد امامزاده جعفر را اسالمی سدههای میانه و اغلب در سطح مذهب تودهی عوام میتوان نام برد )کیانی 1388، 132(. در خصوص تکامل مردم منزلتی بسیار واال داشت )هیلنبراند 1377، 258(. مقابر آرامگاهی هیلنبراند معتقد است که شاید دیرپاترین در این راستا به دلیل اهمیت مقابر، نخستین اقدام حکام، شکل مقبرهی آرامگاهی، انواع هشتضلعی آن باشد )هیلن پادشاهان و بزرگان پس از بر تخت نشستن ساختن آرامگاه براند 1366، 31-32(. با این حال بعد از قرن چهارم ه.ق. خود بوده است؛ با این هدف که مورد آمرزش قرار گیرند و شکلگیری معماری بناهای برجی شکل در ایران، شاید یا نامشان را جاودانه کنند )پوپ 1363، 12 و بورکهارت بتوان گفت مهمترین دورهای که این بناها رو به شکوفایی 1365، 105-106(. نمادگرایی بناهای آرامگاهی در ایران نهاد، دورهی سلجوقی باشد. در این دوره ساخت مقابر برجی چندان مورد توجه نبوده است. با این حال نمادگرایی مقابر، شکل مقبولیت عام پیدا کرد و بیشتر در برگیرندهی مقابر منظر وسیعی از مالحظات اجتماعی-سیاسی را در برگرفته شخصیتهای ملی و سیاسی ایران بود )کارگر 1373، 113(. و گاه ترکیب ساخت و شکوه یک بنای تدفینی نمایانگر مقام اختالف برج مقبره-ای هشتگوش با هشتضلعی گنبددار و موقعیت اجتماعی و سیاسی صاحب آن به شمار میرفت در طول و عرض آنها است؛ بهطوریکه برجهای مقبرهای )دانشوری 1390، 71(. هدف از نمادهای مختلف بهکار رفته هشتگوش ارتفاعشان بلند ولی از لحاظ عرض محدود در معماری تدفینی ایران، بیشتر از اینکه بهعنوان ابزار میل و فشردهاند )کیانی 1374، 78ـ77(. بنابراین میتوان به و عالقه به وفاداری باشد؛ تأکید بر یادآوری جایگاه متوفی و روند تکاملی بناهای هشتضلعی گنبددار از قرون اولیهی بهشت است. بهنظر میرسد به شکلی آشکار تعداد و کثرت اسالم تا دورهی صفوی بر اساس شواهد و مدارک تاریخی نمادها و سمبلیسم عددی ویژگی برجستهی آرامگاههای و باستانشناسی پیبرد. با وجود این دورهی بلوغ استفاده از ایرانی نیست )پوپ 1387، 341 و کیانی 1388، 68(. با این نوع بناها به قرون میانی اسالم بر میگردد؛ شاید علت وجود این آرامگاههای هشتضلعی به هشت درب بهشت این پدیده را در شکلگیری و اوج عرفان و تصوف پی برد تعبیر شدهاند )پورصفر 1386، 46(. که ایجاد آرامگاههای هشتضلعی جهت بزرگداشت عرفا و در تقسیمبندی آرامگاههای ایران به دو نوع اشاره شده صوفیان، با توجه به اعتقادات این دوره منطقی باشد. است؛ مقابر برجی شکل و آرامگاههای گرد و یا قبهای آرامگاه کشیت شکل چند ضلعی گنبددار. دستهی اخیر در آسیای مرکزی آرامگاه کشیت در 150 متری جنوب قلعه-روستای کشیت و در شهرهای بزرگی همچون سنگبست و یزد به گونهای و بافت قدیمی روستا قرار دارد. بافت جدید روستای کشیت متفاوت ظاهر شدهاند )اتینگهاوزن و گرابار 1378، 237(. نیز در حدود 300 متری شرق آن قرار گرفته است. آرامگاه البته از صدر اسالم، ایجاد بناهای چند ضلعی برای احداث فوق در میان قبرستان قدیمی روستا واقع شده؛ بهطوریکه ساختمانهایی چون امامزاده، برج و قلعه عمومیت یافت. در کنار قبور قدیمی قبور جدیدی نیز دفن شدهاند. جادهی چنانچه بنای قبهالصخره در سال 691 میالدی/72 ه.ق. آسفالتهای که از گلباف به روستا منتهی میگردد، از حدود در اورشلیم و قبهالصلیبیه در قرن سوم ه.ق. در سامره، 50 متری غرب آن میگذرد. مصالح بکار رفته در ساخت با نقشهی هشتضلعی ساخته شدهاند. در ایران نیز برای بنا از آجر )خشت پخته( بههمراه مالت گل است. در نیمهی ایجاد بناهای مذهبی از نقشهی هشتضلعی استفاده شده شرقی و شمالی بنا به وضوح آثار تخریب قابل مشاهده است. بهعنوان مثال گنبد جبلیه کرمان و گنبد شیخ جنید است. قطر مرکزی بنا حدود هفت متر و ارتفاع بنا از کف فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم 125

آن تا سقف حدود 5/7 متر و عرض ورودیها حدود یک متر میباشد. ورودیهای بنا به فرم تاقهای قوسیاند که در مرکز به شکل هشتی درآمدهاند. بخش اعظم ِگنبد بنا، فرو ریخته و تنها قسمتهایی از بخش جنوبی آن قابل مشاهده است. این آرامگاه فاقد تزئینات مشخص معماری بوده و یا اگر تزئیناتی داشته، بر اثر فرسایش شدید از بین رفته است. عالوه بر ِتخریب این آرامگاه توسط عوامل انسانی، وجود فرسایش شدید در منطقه از دیگر عوامل تخریب آن به شمار میرود )تصاویر 3 و 4؛ طرح 1ـ6(. از نمونههای قابل قیاس با آرامگاه کشیت از نظر پالن و طرح میتوان به گنبد جبلیه تصویر 4. نمایی دیگر از آرامگاه هشت ضلعی کشیت )دید از شمال( کرمان اشاره کرد )تصویر 5(. در ارتباط با زمان احداث گنبد )مأخذ: نگارندگان(. جبلیه نظرات متفاوتی ایراد شده است؛ باستانی پاریزی در کتاب راهنمای آثار تاریخی کرمان، بنای گنبد جبلیه را متعلق به قبل از سلجوقیان دانستهاند )باستانی پاریزی 1335، 46(. عدهای نیز آن را مربوط به قبر یکی از زردشتیان میدانند )کالنترخاندانی 1378، 260(. اما اریک شرودر بر اساس تحقیقاتی منسجمی که در این زمینه انجام داده معتقد است که نسبتدادن تاریخ ساختمان این بنا به دوران قبل از اسالم صحیح نیست و معتقد است که گنبد در دورهی سلجوقیان ساخته شده است و تاریخ ساخت بنا را سال 582 ه. ق میداند طرح 1 و 2. پالن آرامگاه هشتضلعی کشیت )طرح از منصور نجفی(. )پارسای قدس، 1365(. همچنین وی برای این منظور پوشش این بنا را با قبهی مقبرهی دوازده امام یزد و قبهی شمالی مسجد جامع اصفهان مقایسه میکند )پارسایقدس 1363، 462(. بنابراین با توجه به خصوصیات و عناصر معماری که در بناهای مورد مطالعه وجود دارد، انتساب گنبد هشتضلعی کشیت به دورهی سلجوقی محتملتر است.

طرح 3. مقطع آرامگاه کیشیت )طرح از منصور نجفی(.

تصویر 3. نمای عمومی آرامگاه هشت ضلعی کشیت )دید از غرب( )مأخذ: نگارندگان(. 126 فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم

آرامگاه نَسک آرامگاه هشتضلعی گنبددار نسک در دهستان کشیت، در 200 متری شرق روستای نسک و در حدود 5/1 کیلومتری غرب آرامگاه کشیت واقع شده است. همانند آرامگاه کشیت این آرامگاه نیز در داخل قبرستان قدیمی روستای نسک واقع شده است )تصویر6 و 7؛ طرح 7ـ12(.

طرح 4. نمای سه بعدی داخلی آرامگاه کیشیت )طرح از منصور نجفی(.

تصویر 6. نمایی دیگر از آرامگاه هشت ضلعی نسک )دید از غرب( )مأخذ: نگارندگان(.

طرح 5. نمای جانبی آرامگاه کشیت )طرح از منصور نجفی(.

تصویر 7. نمای عمومی آرامگاه هشت ضلعی نسک )دید از جنوب( )مأخذ: نگارندگان(. مصالح بهکار رفته در ساخت آرامگاه کشیت، خشت پخته )آجر( بههمراه مالت گل بوده و بخش اعظم آن در جهات شمالی و شرقی ویران شده است. گنبد آن بهطور کامل تصویر5. باال: نقشهی کف گنبد جبلیه کرمان؛ تخریب شده و تنها بخشهایی از دیوارهی غربی و جنوبی راست: گنبد؛ چپ: نما )مأخذ: پوپ 1387، 1224(. آن بر جای مانده؛ به-طوریکه از هشت ورودی آن تنها سه فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم 127

ورودی باقی مانده است. قطر مرکزی بنا حدود شش متر، ارتفاع بنا از کف تا سقف حدود شش متر و عرض ورودیها حدود یک متر است.

طرح 10. نمای سه بعدی داخلی آرامگاه نسک )طرح از منصور نجفی(.

طرح 7 و 8. پالن آرامگاه هشت ضلعی نسک )طرح از منصور نجفی(.

ورودیهای بنا به شکل قوس هشتیاند و برخالف آرامگاه کشیت که فاقد تزئینات معماری مشخصی است، در باالی ورودیهای این بنا، بر گرد انتهای گنبد و در پائین قسمت انتقالی آن تزئینات طاقچهای مانندی بهچشم میخورد که گنبد دوازده امام یزد )پوپ 1387، 273( )تصویر 8(، برجهای خرقان قزوین )پیرنیا 1387، 176( )طرحهای 13 و 14( و گنبد جبلیهی کرمان )تصویر 5( )پوپ 1387، 1224( را بهیاد میآورد. از نمونههای قابل قیاس با آرامگاه نسک از نظر پالن و تزئینات در داخل ایران نمونههای فوق میباشند. اما میتوان به نمونههایی نیز در خارج از ایران از جمله آرامگاه طرح 11. نمای آرامگاه نسک )طرح از منصور نجفی(. تلمسان )مقبرهی سلطان( در الجزایر مربوط به قرن 6 ه.ق. )هیلنبراند 1377، 270ـ269( اشاره کرد )طرح 15(.

طرح 9. طرح سه بعدی آرامگاه نسک )طرح از منصور نجفی(. طرح 12. مقطع آرامگاه نسک )طرح از منصور نجفی(. 128 فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم

طرح 14. نمای برج خرقان قزوین مربوط به قرن پنجم ه.ق. )مأخذ: پیرنیا 1391، 176(. طرح 13. مقطع برج خرقان قزوین مربوط به قرن پنجم ه.ق. )مأخذ: پیرنیا 1391، 176(.

طرح 15. پالن آرامگاه سلطان تلمسان مربوط به قرن 6 ه.ق. تصویر 8. نمای بیرونی گنبد دوازده امام یزد )مأخذ: پوپ 1387، 273(. )مأخذ: هیلنبراند 1377، 618(. این آرامگاه همانند مقبرهی دوازده امام یزد و گنبد جبلیهی کرمان که میراث سلجوقی در این گونه بناها تا دورههای بعد بسیار غنی است بر مفصلبندی پرکار تأکید دارد. از طرفی دیگر، آرامگاه نسک از نظر تزئینات به مقبرهی شیخ جنید در یزد شبیه است. تاریخ ساخت این بنا 543 ه.ق است. بنابراین و فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم 129

با توجه به مطالب یاد شده ًاحتماال مقبرهی نسک نیز متعلق به دورهی سلجوقی است. تشابه مقابر نسک و کشیت با برخی مقابر دوره ایلخانیبا مقایسهی مقابر نسک و کشیت با برخی مقابر دورهی ایلخانی میتوان به مشابهتهایی میان آنها از نظر نقشه و تزئینات پی برد. این مقابر بیشتر به مقابر هشتضلعی سلجوقی مشابهاند تا دورهی ایلخانی، با این حال به ذکر نمونهای از مقابر دورهی ایلخانی اشاره میشود. از نمونههای مشابه مقابر نسک و کشیت در دورهی ایلخانی میتوان به مقبرهی »فارفان« اصفهان )در منطقهی روئیدشت در زایندهرود( اشاره کرد. مقبرهی هشت-ضلعی فارفان که در شمال شهرستان فارفان واقع شده، بخشهای اندکی از دیوارهی جنوبی و جنوبغربی آن برجای مانده و به زعم مردم محلی تا چند دهه پیش پا برجا تصویر 9. نمایی از مقبرهی فارفان واقع در منطقهی روئیدشت نزدیک بوده است. این مقبره-ی هشتضلعی به ارتفاع 6 متر و به قطر زاینده رود اصفهان )مأخذ: صالحی کاخکی 2007، 238(. 95/3 متر ساخته شده و نمای داخلی آن با طاق نماهای دورهی ایلخانی شبیه است )صالحی کاخکی3 2007، 238( )تصویر 9 و نتیجهگیری طرح 16(. مقابر نسک و کشیت شبیه به مقبره امامزاده جعفر در گونهای از بناهای آرامگاهی مهم در ی دوره اسالمی، اصفهان نیز هستند )ویلبر4 1969، 144(. که طبق کتیبهی آن بناهای هشتضلعی گنبددار هستند که روند تکاملی و رو در سال 711 ه.ق. ساخته شده است )نیکزاد 1337، 32 -33(. به رشد آنها از قرون نخستین اسالمی شروع شده و در عالوه بر آن شباهتهایی بین این دو بنا با گنبد چلپی اوغلو قرون میانی به اوج تکامل خود میرسند؛ بهطوریکه این سلطانیه مربوط به قرن هشتم ه.ق و بقعهی امامزاده یحیی گونه از بناهای آرامگاهی در قرون میانی نسبت به قرون زنجان مربوط به قرون 7 و 8 ه.ق مشهود است. ی اولیه اسالمی از فراوانی بیشتری برخوردارند. تکامل بناهای آرامگاهی چهارضلعی گنبددار به هشتضلعی گنبددار با ظهور سلجوقیان و تحوالت معماری در این دوره رخ میدهد. منطقهی کرمان، که به عنوان یکی از مراکز مهم سلجوقیان مورد توجه حاکمان این دوره قرار گرفته بود؛ تبدیل به محل آرامگاههای متعدد عرفا و بزرگان این دوره شد. در این میان میتوان به نمونههایی چند از بناهای هشت ضلعی گنبددار که طرحی رایج در احداث آرامگاههای گنبددار در زمان سلجوقیان بوده است، اشاره کرد. طی پروژهی بررسی و شناسایی آثار باستانی مناطق شهداد و گلباف کرمان، دو نمونه از این بناهای ارزشمند شناسایی شدند. این بناهای آرامگاهی هشت- ضلعی گنبددار که در نزدیکی روستاهای کشیت و نسک واقع شدهاند؛ در بین اهالی محل به دلیل نقشهی هشت طرح 16. پالن مقبرهی فارفان )مأخذ: صالحی کاخکی 2007، 238(. 130 فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم

ضلعی و داشتن هشت ورودی به »هشتدر« موسوماند. با با ِکارکرد بناهای نسک و کشیت نیز میتوان گفت که از مقایسهی نقشه، تزئینات و نوع مصالح بهکار رفته در این آنجایی که هر دو بنا در درون قبرستانهای روستا واقع دو بنا با بناهای هشت-ضلعی گنبددار سلجوقی، میتوان به شدهاند؛ ًاحتماال قبر یکی از بزرگان یا عارفان روستا بودهاند مشابهتهای فراوانی میان آنها پیبرد. اگرچه میان بنای که پس از مرگ آنها به کانونی مذهبی زیارتگاهی بدل آرامگاهی یاد شده با برخی بناهای هشتضلعی قرون 7 و شده و به تدریج تا سدههای بعدی قبور بیشتری پیرامون 8 ه.ق )دورهی ایلخانی( نیز شباهتهایی به چشم میخورد؛ آرامگاه شکل گرفتهاند. از این رو وجود تدفینهای متعدد اما با توجه به پیشینهی تاریخی و باستان-شناسی منطقهی در پیرامون این دو بنا، میتواند بیانگر جایگاه آنها به مورد مطالعه و تناسبات موجود میان این دو بنا و سایر عنوان خانقاه، زاویه و یا محلی شبیه به آن بوده باشد؛ چرا بناهای هشتضلعی منطقهی کرمان در دورهی سلجوقی، که امروزه نیز در کنار خانقاهها و زوایا تدفینهای فراوانی انتساب مقابر کشیت و نسک به این دوره محتملتر بهنظر مشاهده میگردد. می-رسد. با مقایسهی دو بنای مورد مطالعه با یکدیگر نیز سپاسگزاری میتوان گفت که انتساب آرامگاه نسک به دورهی سلجوقی از آقای نصیر اسکندری به خاطر در اختیار قرار دادن برخی از با احتمال بیشتری عنوان میشود؛ چرا که سبک تزئین و دادههای پژوهش و نیز از آقای منصور نجفی، دانشآموخته نقشهی آن به بناهای دورهی سلجوقی نزدیکتر است و کارشناسی ارشد معماری دانشگاه تهران جهت تهیه پالن، ًاحتماال با توجه به عامل یاد شده، آرامگاه نسک نسبت به مقطع و نمای آرامگاههای مورد مطالعه نهایت تشکر و آرامگاه کشیت از قدمت بیشتری برخوردار است. در ارتباط قدردانی را داریم.

پینوشتها 1. از نظر اقتصادی و صدور مواد اولیه و کشاورزی میتوان گفت منطقهی حوریان گلباف در گذشته مکان تجاری عظیمی به حساب میآمده؛ بهطوریکه کشمش گلباف به هندوستان صادر میشد و تجار در عوض آن ادویه به کرمان میآوردند )وزیری 1353، 91(. همچنین گلباف همواره پناهگاهی به شمار میرفته که اگر هر کس به دلیلی جالی وطن مینمود؛ بدین مکان میآمد و روزگار میگذراند و حتی تشکیل خانواده میداد. بعضیها نیز از سایر شهرهای کرمان فرزندان خویش را در گلباف به اجیری میفرستادند. مردم گلباف نیز آنها را به گرمی پذیرفته و پس از آموختن کار به آنها، به این عده مهاجر دختری از کسان خود را به عقد و نکاح آنها در آورده و بدین ترتیب عدهی زیادی به این منطقه سرازیر شدند )گوکی 1379، 12(. از نظر مسیرهای عبور و مرور، راه ارتباطی گوک که مالرو کوهستانی است از جنوب غربی آن گذشته و در شمال نیبند جادهی قدیمی را قطع کرده و به راین میرسد. در دوران قدیم این راه مورد توجه بوده و از طریق راین آبادی بزرگ گوک به بم، نرماشیر، بردسیر کرمان و فارس منتهی میشده است. پس از انتقال پایتخت کرمان از سیرجان به گواشیر بر رونق و اعتبار گوک افزوده شد و از همان راه کوهستانی با ماهان و گواشیر ارتباط پیدا کرد )مستوفی 1351، 96(. همانطور که مشاهده میشود گلباف یکی از مناطق یحاشه شرقی کرمان با کارکرد ارتباطی بوده و نقش مهمی در تبادل تجاری و صدور کاالهای مختلف به نواحی شرقیتر و نواحی داخلی ایران داشته است. 2ـ منطقهی کشیت دارای آبی تیره و چرب است؛ ساکنین محل از روی آب مقداری چربی گرفته و در چراغهای نفتی قدیم )پیهسوز( میریزند و استفادهی نفتی میکنند. بعید نیست که معادن عظیم نفت در خاک تیرهی این منطقه نهفته باشد )پورحسینی 1328، 472(. در میان این دهستان روستای کشیت با 927 نفر پرجمعیتترین و روستای نسک با 376 نفر کمجمعیتترین آبادیهای آناند )فرهنگ جغرافیایی آبادیهای استان کرمان 1382، 134(. Salehi Kakhki .3 Wilber .4 فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم 131

منابع 1. اتینگهاوزن، ریچارد، و الگ گرابار. 1378 .هنر و معماری اسالمی )650ـ1250م.(. ترجمهی یعقوب آژند. تهران: سمت. 2. باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. 1335. راهنمای آثار تاریخی کرمان. کرمان: نشریهی فرهنگ استان کرمان. 3. بورکهارت، تیتوس. 1365. هنر اسالمی زبان و بیان. ترجمهی مسعود رجبنیا. تهران: انتشارات سروش. 4. پارسای قدس، احد. 1363. بناهای یادبود سنگی از دورهی سلجوقی. برگرفته از معماری ایران )84 مقاله به قلم 33 پژوهشگر ایرانی(، به کوشش آسیه جوادی. جلد اول، چاپ اول. تهران: انتشارات مجرد. 5. پارسای قدس، احد. 1365. سه بنای یاد بود از دوران سلجوقی. مجلهی هنر و مردم )184ـ 185(: 37ـ53. 6. پوپ، آرتور اپهام. 1363. معماری ایران. ترجمهی رضا بصیری. تهران: میر )گوتنبرگ(. 7. پوپ، آرتور اپهام. 1387. سیری در هنر ایران از دوران پیش از تاریخ تا امروز. زیر نظر پوپ و اکرمن ویرایش سیروس پرهام. جلد 3، معماری دوران اسالمی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. 8. پورحسینی، سید ابوالقاسم. 1328. خبیص ـ شهداد. مجلهی یغما )5( 20: 472 ـ 469. 9. پورصفر، شهرزاد. 1386. بررسی تزئینات مقبرهی خواجه اتابک کرمان. با مقدمهی دکتر محمد خزائی، چاپ اول. کرمان: انتشارات مرکز کرمانشناسی. 10. پیرنیا، محمد کریم. 1391. سبکشناسی معماری ایرانی. تدوین و گردآوری غالمحسین معماریان. چاپ یازدهم. تهران: انتشارات سروش دانش. 11. دانشوری، عباس. 1390. مقابر برجی سدههای میانی ایران )مطالعه نگارهشناختی(. ترجمه جواد نیستانی و زهره ذوالفقار کندری. تهران: انتشارات سمت. 12. فرهنگ جغرافیایی آبادیهای استان کرمان. 1382. چاپ اول. کرمان: انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح. 13. کارگر، محمدرضا. 1373. مقابر اسالمی؛ پایگاه فرهنگی در شمالغرب ایران. پایان نامهی منتشر نشده کارشناسی ارشد باستان شناسی. تهران: دانشگاه تربیت مدرس. 14. کالنترخاندانی، حسین. 1387. سيري در جغرافياي استان كرمان با تكیه بر مسائل طبيعي )زلزله(، انساني، تاريخي، اقتصادي. کرمان انتشارات مرکز کرمانشناسی. 15. کیانی، محمد یوسف. 1374. تاریخ هنر معماری ایران در دورهی اسالمی. تهران: سمت. 16. کیانی، محمد یوسف. 1388. معماری ایران )دورهی اسالمی(. تهران: انتشارات سمت. 17. گوکی، محمدجواد اسدی. 1379. فرهنگ عامیانهی گلباف. چاپ بهمن. کرمان: انتشارات مرکز کرمان شناسی. 18. مستوفی، احمد. 1351. شهداد و جغرافیای تاریخی دشت لوت. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. 19. مقدسی، ابوعبداله محمدبناحمد. 1361. احسنالتقاسیم فی معرفهاالقالیم. ترجمهی علینقی وزیری، چاپ اول. تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران. 20. نیکزاد. 1337. امامزاده جعفر یا جعفریه. مجله فرهنگ اصفهان )9( 21: 32 ـ 33. 21. وزیری، احمد علی خان. 1353. جغرافیای کرمان. به کوشش محمد ابراهیم باستانی پاریزی. تهران: انتشارات ابن سینا. 22. هیلنبراند، رابرت. 1366. مقابر در معماری ایران یدوره اسالمی. ترجمهی کرامتاهلل افسر. به کوشش محمد یوسف کیانی. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی. 23. هیلنبراند، رابرت. 1377. معماری اسالمی )فرم، معنا و عملکرد(. ترجمهی ایرج اعتصام. تهران: معاونت شهرداری و معماری شهرداری تهران.

References 1. Bastani Parizi, Mohammad Ebrahim. 1956. Guide of Monuments. Kerman: Journal of Kerman Culture. 2. Burckhardt, Titus. 1986. Art of Islam; Language and Meaning. Translated by Masood Rajabnia. Tehran: Soroush Publications. 3. Daneshvari, Abbas. 2011. Tower Tombs of in Middle Centuries (The Study of Image Cognitive). Translated by Javad Nayestani and Zohre Zolfaghar Kandri. Theran: Samt. 4. Ettinghausen, Richard and Oleg Grabar. 1999. Islamic Art and Architecture (650–1250 AD). Translated by Yaaghoob Ajand, Tehran: Samt. 5. Gooki, Mohammad Javad Asadi. 2000. Folk Culture of . First Edition. Bahman Print. Kerman: Publications of Kerman Studies Center. 6. Hillenbrand, Robert. 1987. Tomb’s in Iranian Architecture in Islamic Era. Translated by Keramatollah Afsar. By 132 فصلنامه پژوهش های معماری اسالمی / شماره هشتم / پائیز 1394 / سال سوم

Effort of Mohammad Yousef Kiani. Tehran: Jahad e Daneshgahi Publications. 7. Hillenbrand, Robert. 1998. Islamic Architecture (Form, Function and Meaning). Translated by Iraj Eatesam. Tehran: Architecture and Urban Design Department of Tehran Municipality. 8. Kalantar Khandani, Hossein. 2008. An Overview on Kerman Geography Based on Natural Issues (Earthquake), Humanities, Historical and Economical. Kerman: The Center of Kerman Studies. 9. Kargar, Mohammad Reza. 1994. Islamic Tombs, Cultural Base in Northwest of Iran. Unpublished Master's Thesis of Archeology. Tehran: Tarbiat Modarres University. 10. Kiani, Mohammad Yousef. 1995. History of Islamic Art and Architecture in Iran. Tehran: Samt. 11. Kiani, Mohammad Yousef. 2009. Iranian architecture (Islamic Era). Tehran: Samt. 12. Mostofi, Ahmad. 1972. and Historical Geography of Lut Plain. Tehran: University of Tehran Press. 13. Muqddasi, Abu Abdollah Mohammad Ibn Ahmad. 1982. Ahsan al-Taqasim fi Ma'rifat al-Aqalim. Translated by Ali Naqi Vaziri. First Edition. Tehran: Corporation of Iranian Authors and Translators. 14. Nikzad. 1958. Imamzadeh Jaafar or Jaafariyeh, Journal of Isfahan Culture (9) 21: 32-33. 15. Parsaye Qods, Ahad. 1984. Stone Monuments of Seljuk Era. From the Architecture of Iran (84 Articles by 33 Iranian Researcher), by Asiyeh Javadi, First volume, First Edition. Tehran: Mojarrad Publications. 16. Parsaye Qods, Ahad, Ahad.1986. Three Monument of Seljuk Era. Journal of Honar va Mardom (184-185): 37-53. 17. Pirnia Mohammad Karim. 2012. Studying the Styles of Iranian Architecture. Codification by Gholamhossein Memarian. Eleventh Edition. Tehran: Soroush-e Danesh Publications. 18. Pope, Arthur Upham. 1984. Persian Architecture. Translated by Reza Basiri. Tehran: Mir (Gothenburg). 19. Pope, Arthur Upham. 2008. A Survey of Persian Art from Prehistoric Times to the Present. Edited by Phillis Ackerman and Sirous Parham, Vol.3, Islamic Architecture. Theran: Elmi va Farhangi Publications. 20. Pourhosseini, Sayed Abolqasem. 1949. Khabis-Shahdad. Yaghma (5) 20: 469-472. 21. Poorsafar, Shahrzad. 2007. Studying Decorating of Khwaje Atabak Tomb in Kerman. Introduction by Dr. Mohammad Khazaei, First Edition. Kerman: The Center of Kerman Studies. 22. Salehi Kakhki, Ahmad. 2007. An Introduction to Buildings of the Il-Khanid Period Location in the City of Farfan, Rui- Dasht Region Isfahan, Iran. Iran (45): 233-241. 23. The Gazetteer Villages in . 2003. First Edition, Kerman: The Geographical Organization of the Armed Forces Press. 24. Vaziri, Ahmad Ali Khan. 1974. The Geography of Kerman. By Effort of Mohammad Ebrahim Bastani Parizi. Tehran: Ebn-e Sina Publications. 25. Wilber, D.N.1969. The Architecture of Islamic Iran. The II Khanid Period. New York. 133

Journal of Reasearch in Islamic Architecture / No.8 / autumn 2015 A Research on Two Octagonal Domed Tombs of Keshit and Nask in Golbaf, Kerman Mohammad Ebrahim Zarei * Associate Professor, Department of Archaeology, Bu Ali Sina University, Hamedan, Iran (Corresponding author) Yadollah Heidari Babakamal** Phd Candidate of Archaeology, Bu Ali Sina University, Hamedan, Iran Majid Montazer Zohori*** Phd Candidate of Archaeology, Tehran University, Tehran, Iran

Received: 08/06/2015 Accepted: 08/09/ 2015 Abstract After mosques, tombs are the most important buildings of the Islamic period. Octagonal domed Tombs in the Islamic middle ages are more abundant than the early centuries of Islam. The evolution of quadrilateral domed tombs to octagonal domed tombs occur with the advent of the Seljuk and architecture developments in this period. Kerman province that was regarded as one of the most important centers of the Seljuk rulers, converted to the place of numerous tombs of sufis and elders in this period. It could be noted several examples of octagonal domed tombs in the Seljuk period that has been prevalent design of the domed tomb in this period. The existence of these buildings is interpreted with reference to local elders and religious figures. In fall 2011, during the archaeological survey to identify archaeological sites of Shahdad, Andohjrd and Golbaf in Kerman, two octagonal domed buildings were identified and recorded. These buildings are located in the village of Nask and Keshit in Golbaf, and have been built in connection with the village cemetery. Because, these buildings have not been identified so far, an independent research on their condition seems to be necessary. Golbaf city is located in 110 km south-east of Kerman province .This city leading from north to Kerman, from south to Bam city, from east to the Lut Desert and from west to the Rayen city. Keshit region has been prestigious residential areas of Lut Desert margins and the Golbaf city, that history of living in these areas is due to the abundance of water. Castle - Village of Keshit and its village with dating of late Islamic centuries, located in north and east octagonal domed tomb of Keshit. Keshit Permanent River clinging to the Castle - Village and passed from the east of historical context of Keshit village. Nask village is located about 1.5 km in west of Keshit village. Octagonal domed tomb of Nask is located among the wasteland with scattered shrubs of Kahur and about 300 meter in east of village. In addition, a castle of the historical period (Parthian and Sasanian) is located about 200 meters in north octagonal domed tomb. Accordingly, the main objective of this study was to determine the nature and function of these buldings, with respect to their historical and cultural context, and provide relative dating in comparison with similar samples. Methods used to achieve these objectives were based on description the current status and the peripheral elements of these buildings with detailed reporting, drawn

*[email protected] **[email protected] *** [email protected] Journal of Reasearch in Islamic Architecture / No.8 / autumn 2015 134

map and taken photography from all directions and within them. Alongside above mention, have been used of written sources with descriptive and analytical method. The most important questions that made the basis of this study are: 1. What is above historical monuments dating? 2. What are probabley function and their identities, according to historical and cultural context of the region? Since these buildings were without any inscription, dating of them is difficult. Nevertheless can be raised hypothesizes: 1. Based on similar plans in medieval Islam, probably octagonal buildings of Keshit and Nask were made during the Seljuk and Il-Khanid period. 2. The buildings have been constructed in relation to religious figures and village elders. The core of the village cemetery construction was based on these buildings. The results show, based on the similarity of plan and decoration of these buildings with other domed shrines, it seems that the date that they have been built, is the same as Islamic middle ages buildings (the Seljuk period). The octagonal domed tombs has been popular form during the Seljuk and IL – Khanid periods. The domed tombs of Keshit and Nask among local residents are known to the “Hasht – Dar”. By comparison the architectural plans, decorations and kinds of buildings materials used, with octagonal domed tombs of Seljuk, many similarities can be found between them. Although similarities exist between the domed tombs of Keshit with octagonal domes in IL – Khanid periods, But according to the history of area studies, similarities and proportions between this building with other octagonal domed tombs in Kerman region during the Seljuk period, seems more likely attributing it to these period. Relative chronology of octagonal building of Nask to the Seljuk period, expressing with more certainty. Because decorate style and it plans close to the Seljuk buildings. According to the above mentioned, the octagonal building of Nask is older than octagonal building of Keshit. Another remarkable point about these buildings is that graves buried simultaneously with construction of these buildings or after them, could be indicates their position as convent or similar a place to that. As regards many burials can be seen in the vicinity of both tombs, bring up the above possibility could be true, because nowadays numerous burial can be seen besides the monasteries.

Keywords:Octagonal Domed Tomb, Seljuk Period, Il – Khanid Period, Archaeological Survey.